دست دزدها که کوتاه شود رفاه هم خواهد آمد
اول ای جان دفع شر موش کن
مادر این انبار گندم می کنیم ** گندم جمع آمده گم می کنیم
می نیندیشیم آخر ما به هوش **کین خلل در گندم است از مکر موش
موش تا انبار ما حفره زده است ** وز فنش انبارها ویران شده است
اول ای جان دفع شر موش کن ** وانگهان در جمع گندم جوش کن
مثنوی –دفتر اول -380