وبلاگ اندیشه ، محمد گرمابی

سیاسی-اعتقادی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
سه شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۴۹ ق.ظ

سعید حجاریان:فرهنگ عاشورا ،فرهنگ اربعین

این جمله معروف امام(ره) که «ما مکلف به تکلیف هستیم نه مکلف به نتیجه» فشرده و جوهره فرهنگ عاشوراست.

ابتدا باید روشن کرد که فرهنگ عاشورا چیست؟ اساسا آیا یک فرهنگ عاشورا وجود دارد یا فرهنگ‌های عاشورا؟ در صورت وجود فرهنگ‌های عاشورا می‌توان یک‌بار آنها را در نسبت با قشرهای مختلف اجتماعی بررسی کرد و زمان دیگر آنها را به لحاظ تاریخی، دسته‌بندی کرد؛ فرهنگ‌های غالب عاشورا در تاریخ کدام بوده، توالی تاریخی آنها چگونه بوده و چطور این فرهنگ‌ها متحول و دگرگون شده است.

 

به گزارش جماران،‌ فرهنگ در هر جامعه‌ای دارای عملکرد است، فرهنگی می‌ماند و مسلط می‌شود که کاربردی‌تر باشد و مشکلات بیشتری را برای جامعه حل کند. فرهنگ عاشورا در جامعه ایران کارکرد «تسلی‌بخشی» داشته است.حتی در روایت هم آمده است که اگر مصیبتی بر سرتان آمد، خودتان را با ذکر مصیبتی بزرگ‌تر از آن تسلی بدهید و چه مصیبتی عظیم‌تر از مصیبت امام حسین(ع) درعاشوراست. بنابراین هر کس با مصیبتی مواجه می‌شود، می‌تواند در واقعه کربلا چهره‌هایی را پیدا کند که با ذکر مصیبت او، خود را تسلی دهد البته بعدا نوعی تحول گفتمانی در جامعه ایران پیدا شد و این در فرهنگ هم بازسازی و نوسازی شد. این بازسازی‌های مکرر در فرهنگ عاشورا می‌تواند موضوع یک تحقیق تاریخی قرار بگیرد. عناصر زیادی در فرهنگ عاشورا وجود دارد.

 

کسی که درصدد بازسازی فرهنگ عاشوراست، از میان انبوه داده‌ها، گزینش می‌کند و عاشورای خود را می‌سازد یعنی فرهنگی را که عملی‌تر و کاربردی‌تر باشد و بتواند به مسائل او پاسخ دهد. در عمل حتی روضه‌خوان‌ها هم همین کار را می‌کنند و مثلا درمجلس ختم یک بچه کوچک، روضه علی‌اصغر می‌خوانند. این قبیل معماری‌ها و بازسازی‌ها تا به حال الی ماشاا... صورت گرفته است. مرحوم مطهری کوشش کرد عناصر افزوده شده به فرهنگ عاشورا را نشان دهد، ورود این عناصر به فرهنگ عاشورا گاه به مقتضیاتی، شخص ناچار می‌شده چیزهایی را به ماجرا  ضمیمه  کند. برای روشنفکران این کلام شهید آیت ا...مطهری که باید عناصری مدخول در فرهنگ عاشورا را زدود، جذاب است اما بعید است که برای توده مردم جذابیت داشته باشد. در انقلاب، فرهنگ عاشورا را بازسازی کردیم و خون حسین به پرچم مبارزه تبدیل شد. البته خود بحث دیگری است که چگونه ما فرهنگ عاشورا را از فرهنگ تسلی‌بخش به فرهنگ مهاجم تبدیل کردیم. در این تغییر و تبدیل چه عملکردی مورد نظر بود و آیا این عملکرد بخشی از عملکرد عام‌تر ما بوده است؟

 

در آستانه انقلاب یک تحول گفتمانی واقع شد و فرهنگ عاشورا از گفتمان تسلی وارد گفتمان تضحیه شد. تضحیه یعنی چه؟ تضحیه یعنی اینکه یک نفر خود را قربانی کند: «فدیناه بذبح عظیم». در گفتمان تضحیه ذبیح‌ا... شدن، فداشدن و تضحیه کردن عنصر غالب می‌شود. دکتر شریعتی در «حسین وارث آدم» و سایر کارهای خود این ویژگی خون حسین(ع) را خوب برجسته کرده است. در بحث ذکر مصیبت‌ها از تسلی‌بخشی به تهاجمی ، ذاکرینی بیشتر محبوبیت پیدا می‌کنند که بتوانند این تبدیل را انجام دهند یعنی فقط به جنبه تسلی بخش عاشورا نپردازند بلکه بتوانند ویژگی‌های تهاجمی آن را هم مطرح کنند. برخی گروه‌ها در ایجاد این تحول تاثیر زیادی داشتند. هنوز هم تعبیر عاشورایی عمل کردن را به کار می‌برند. منطق تضحیه این است که اندیشه لزوما احتیاجی به عوامل مادی ندارد یعنی حتی اگر محمل مادی اندیشه از بین برود، اندیشه می‌تواند باقی بماند؛ اندیشه می‌تواند بدون محمل مادی به حیات خود ادامه دهد . ایده است که باید بماند ولو حاملین آن از بین بروند. محمل مادی اندیشه ممکن است یک شخص، یک گروه یا یک امت باشد، ممکن است امتی بخواهد در زمین اعلای کلمه حق کند اما در آن مرحله تاریخی موفق نشود؛ ولی ایده او در تاریخ باقی خواهد ماند. از این رو تکلیف به این است که محمل مادی‌اش هم حفظ شود. این خود ممکن است به اینجا منتهی شود که اندیشه برای اینکه بماند شفافیت خود را از دست بدهد و چون نمی‌تواند با همه جلوه‌ها و شفافیتش باقی بماند به ناگزیر به پاره‌ای مصلحت‌اندیشی‌ها و مصلحت‌بینی‌ها تن دردهد. باید خود اندیشه راه خود مظروف را با تمام تحلیل‌هایش نگه داشت ولو اینکه ظرف از دست برود، اندیشه می‌ماند و به نسل‌های بعد می‌رسد. کاری که امام حسین(ع) کرد این بود که خود را فدا کرد تا دین پیامبر باقی بماند. اگر بناست که دین جد من با همه جلوه‌هایش باقی بماند به این قیمت که من از میان بروم من خود را مهیای ضربه‌های شمشیر کرده‌ام. اگر بناست که عزت(عزت اسلام) بماند و لواینکه من از بین بروم، من پذیرای مرگ می‌شوم تا عزت مسلمین باقی بماند. به عنوان مثال آیا امر به معروف و نهی از منکر ظرفیت آن را دارد که از آن مبارزه مسلحانه بیرون کشیده شود؟

 

فقط امام(ره) بود که دو فصل امر به معروف و نهی از منکر به آخر رساله‌اش را استفاده کرد. خود امر به معروف هم مشروط به شرط‌های زیادی است. باید احتمال تاثیر وجود داشته باشد. باید احتمال ضرر نباشد و .... از درون آن فرهنگ فنا بیرون نمی‌آید. عنصر فنا و فدا را امام خمینی(ره) احتمالا از عرفان بیرون کشیده است. در عرفان است که عقل در مقابل عشق قرار می‌گیرد و دیگر محاسبه عقلایی جایی ندارد و باید عاشقانه عمل کرد. عشق با عقلانیت و محاسبه و حسابگری و مصلحت‌اندیشی سروکار ندارد. به همین خاطر نظرات آقای صالحی‌نجف‌آبادی که کوشیده است امام حسین(ع) را به عنوان یک شخصیت حسابگر و حرکت او را به یک حرکت صد درصد عقلانی معرفی کند حتی در بین روشنفکرهای ما هم که می‌خواستند عقلانی فکر کنند معقول نیفتاد چه رسد به توده‌ها. تضحیه و جانبازی و فداکاری با عشق سر و کار دارد. این جمله معروف امام(ره) که «ما مکلف به تکلیف هستیم نه مکلف به نتیجه» فشرده و جوهره فرهنگ عاشوراست. ما باید تکلیف فعلی خود را بدانیم و خیلی لزومی ندارد که درازمدت را ببینیم و استراتژیک فکر کنیم که چه خواهد شد. ما باید ببینیم که در حال حاضر تکلیف تاکتیکی‌مان چیست و آن را انجام دهیم. طرف دیگرش را خدا تدارک خواهد کرد. یعنی ما از جایی به بعد را باید به او واگذاریم و او ما  را کفایت خواهد کرد. اما درحال حاضر ما در حال انتقال از فرهنگ عاشورا به فرهنگ اربعین هستیم. فرهنگ عاشورا به فرهنگ اربعین تبدیل می‌شود. آیا ما مکلف به حفظ محمل مادی نیستیم؟ تا زمانی که حفظ اندیشه اوجب واجبات بود و این یعنی فرهنگ عاشورایی. از زمانی دیگر به این نتیجه رسیدیم که باید نظام را حفظ کنیم و این ظرف باید باشد تا آن مظروف باقی بماند. آن مظروف بدون ظرف کاری از پیش نمی‌برد. فکر می‌کنم در پایان جنگ ما به این نتیجه رسیدیم؛ پذیرش قطعنامه 598. در این زمینه یک نقطه عطف مهم است. در فرهنگ اربعین حفظ نظام اصل است و دیدگاه‌های معتقد به بقا و توسعه نظام رشد می‌کند و گسترش می‌یابد. بعد از شهادت خود امام حسین(ع) در تشیع هم همین اتفاق افتاد. یعنی بعد از اربعین ائمه به تربیت شاگرد و تدارکات سیاسی پرداختند و جهت‌گیری حرکت‌ها بر مبنای محاسبات عقلانی صورت گرفت. استراتژی بقا ملزومات خویش را دارد. امام(ره) تا قبل از انقلاب حرکت‌های عاشوراگونه زیاد داشت. امام(ره) عارف پس از انقلاب کم‌کم در یک تحول فرهنگی فقیهی پیشتاز می‌شود و فقاهت او دوباره قدرت می‌گیرد و ولایت مطلقه فقیه مطرح می‌شود. اما فرهنگ اربعین احتیاج به فقیه پروری دارد. گفتمان بقا نیازمند تفقه است.


کد خبر: 62610 | تاریخ خبر: 07/08/1393

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران

منبع اولیه:روزنامه آرمان 7آبان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی