وبلاگ اندیشه ، محمد گرمابی

سیاسی-اعتقادی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
يكشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۱۳ ب.ظ

جامعه پذیری سیاسی

جامعه پذیری سیاسی وتأثیر آن در ثبات حکومت

چکیده

جامعه پذیری سیاسی نوع خاصی از آموزش سیاسی است که به موجب آن افراد نگرشها ،ارزشها ،باورها،عقاید ورفتارهای خود را به نحوی توسعه می دهند تا برای یک شهروند خوب شدن در کشورشان مساعد باشند و فرایندی است که بوسیله آن مردم به عقایدشان راجع به سیاست شکل می دهند بنابراین مردم در چنین فرایندی که جامعه پذیری سیاسی نامیده می شود با فرهنگ سیاسی آشنا می شوند وبه انتقال آن می پردازند .

از مهمترین ابزارهای جامعه پذیری سیاسی عبارتند از :خانواده،آموزش و پرورش،رسانه های جمعی ،همسالان ومذهب که اگر این ابزارها در راستای هم باشند وبه تقویت و تکمیل عملکرد یکدیگر بپردازند قطعاًمنجر به حفظ تقویت نظام می شود و اگر در تعارض با هم باشند منجر به انواع بحرانها در حکومت می شود.

........................................................................................................................................

کلید واژه ها :جامعه پذیری،جامعه پذیری سیاسی ،فرهنگ سیاسی ،ثبات سیاسی

مقدمه:

جامعه پذیری سیاسی موضوعی مرتبط با فرهنگ سیاسی است و دلالت بر فرایندانتقال وکسب ارزش، نقش و رفتارهای اجتماعی و سیاسی توسط اعضای یک جامعه دارد و به آنها جهت گیریهای و شیوه های خاص رفتار سیاسی را می آموزد به همین دلیل حاکمیت از همان کودکی به تربیت افراد از طریق سازمانها و نهادهایی مانند :رسانه های جمعی و ارتباطی ،آموزش ،خانواده ،احزاب ،مشاغل و.... می پردازد. در واقع از طریق جامعه پذیری سیاسی است که شخصیت سیاسی افراد شکل می گیرد و فرهنگ سیاسی مناسب منتقل می شود تا بر اساس آن بتوانند با مشارکت در امور جامعه به ایفای نقشهای مشخص بپردازنندو چگونگی تعامل با جامعه و نظام را بیاموزند

به عبارت دیگر افزایش آگاهی سیاسی اجتماعی که لازمه مشارکت و دخالت افراد در سرنوشت خویش است منوط به جامعه پذیری است و از سویی مشارکت نکردن مردم در امور جامعه می تواند حکومت را در اداره امور با چالش مواجه سازد و موجب بی ثباتی گردد.

جامعه پذیری :

جامعه پذیری فرایندی است که از طریق آن اشخاص الگوهای رفتار اجتماعی و ارزشهای فرهنگی جامعه خود را جذب می کنند یعنی اینکه فرهنگی که در طی حوادث و اتفاقات مختلف در جامعه شکل گرفته است به دیگر اشخاص منتقل شود که ممکن است با تقلید و ناآگاهانه باشد یا با آموزش و آگاهانه (مرداد.هرمز ،1376  ،ص 16 )

آلموند آن را آشنا شدن اعضای جامعه با ارزشها و ایستارهای جامعه خویش می داند (آلموند .گابریل،جونیوز ،جی ،بینگهام پاول ومونت و رابرت جی ،1377 ، ،ص57 )بنابراین اجتماعی شدن فراگردی است که بواسطه آن فرددانش و مهارت لازم اجتماعی را برای مشارکت مؤثروفعال در زندگی گروهی و اجتماعی را کسب می کند و شخصیت خود را بدست می آورد ،جرج هربرت میدر برای هرکس شخصیتی اجتماعی قائل است که با گذشت زمان و در اثر جامعه پذیری شکل میگیرد که بر این اساس می تواند به پیش بینی انتظارات دیگران از خود و شکل دادن به رفتار خود بر طبق آنها بپردازد .

به عبارت دیگر افراد از طریق نقش پذیری ،سعی می کنند تا خودشان را در نقش دیگران قرار داده و دنیای خویشتن را از دید آنان ببینند (رحیمی .رضا .جامعه پذیری ،سرمایه اجتماعی توسعه سیاسی ،جامعه سالم (نشریه)1378 ش.40)وبه این طریق همسازی افزایش می یابد و تعارضات کاهش می یابد

فرهنگ سیاسی :

فرهنگ از دو واژه فر یا فرّه به معنای بارقه الهی (کمال)و هنگ به معنای جلوه گر ساختن یا تجلی تشکیل شده است لذا معنای فرهنگ می شود تجلی کمال در انسان و جامعه .

در این صورت فرهنگ سیاسی عبارت است از :مجموعه ای از باورها ، نمادهای عاطفی و ارزشها که کنش سیاسی فرد و جامعه را تعیین می کند واز طریق جامعه پذیری به افراد منتقل می شود وشخصیت او را شکل داده و مهارتهای لازم برا بقا در محیط را به می آموزد .

در انتقال فرهنگ سیاسی این نهادها هستند که مؤثرند و اگر نهادها توانستند فرهنگ مورد نظر خود را منتقل کرده و حاکم کنند از قابلیت بقاء و دوام برخوردارمی شوند و اگر موفق به این کار نشدند وفرهنگ نهاد با فرهنگ حاکم بر جامعه تزاحم و تضاد پیدا کرد در اینجاست که زمینه شورش و دگرگونی فراهم می شود .

جامعه پذیری سیاسی:

جامعه پذیری سیاسی از جمله مفاهیمی است که در علوم انسانی از جایگاه ویژه ای بر خوردار است این مفهوم همزمان با طرح مفهوم جامعه پذیری که برای اولین بار در قرن نوزده توسط (رُس )محقق امرکایی عنوان شد ،مطرح و در قرن بیستم به صورت گسترده ای مورد توجه جامعه شناسان ،روانشناسان اجتماعی و اندیشمندان علوم سیاسی قرار گرفت .

در تعریف آن باید گفت : جریان مستمر آموزش است که به انتقال ارزشها ،هنجارهاو رفتارهای پذیرفتنی نظام سیاسی مستقر از نسلی به نسل دیگر کمک می کند ، بنابراین هدف جامعه پذیری سیاسی تربیت یا پرورش افراد به صورتی است که اعضای کارآمد جامعه سیاسی باشند .(عالم ،عبدالرحمان ، ،1372 ،ص.117)

می شود گفت جامعه پذیری سیاسی یعنی تزریق فرهنگ سیاسی در وجود فرد (چیلکوت ،رونالد ،1393 ،ص 358 ) که می توان تجلیات آن را در رفتارهای گوناگون سیاسی و اجتماعی اعم از رأی دادن ، حمایت از احزاب سیاسی ،مشارکت اقتصادی –اجتماعی و سیاسی مشاهده کرد .

یکی از موضوعات مهم در جامعه پذیری سیاسی تداوم و استمرار آن است چون شخصیت سیاسی فرد همواره در حال دگرگونی است به خاطر :تجربیات جدید زندگی ،وارد شدن به گروه ها و نقشهای جدید ،تغییر مراتب اجتماعی ،مهاجرت و....که می تواند دیدگاه سیاسی و رفتار ما را دستخوش دگرگونی ساخته وایستارهای سیاسی ما را تغییر دهد به همین دلیل نظام باید به طور مستمر فرهنگ سیاسی مورد نظر خود را به افراد منتقل کرده از این تغییر جلوگیری کند تا بتواند کارکردهای خود را به خوبی انجام دهد .(جامعه پذیری سیاسی و فرهنگی ،گابریل آلموند ، )از مهمترین عوامل جامعه پذیری سیاسی می توان به خانواده ، رسانه های جمعی ،گروه های همسال ،نظام آموزشی ،احزاب اشاره کرد که به طور نسبی در همه جوامع به ایفای نقش می پردازند و متناسب با تفاوتهای جوامع به لحاظ فرهنگی ،دینی ، سیاسی و اجتماعی دارای شدت و ضعف هستند .

کارکردهای جامعه پذیری سیاسی :

جامعه پذیری سیاسی را می توان به عنوان جانشینی برای اجبار به صورت ابزار حفظ روابط قدرت طبقه حاکم به کاربرد تا موجب حفظ مشروعیت نظام گردد یعنی اینکه به جای استفاده از قدرت نظامی که می تواند مقبولیت نظام را زیر سؤال ببرد با استفاده از تربیت سیاسی افراد را وادار کند که با کمترین هزینه خودشان انتظارات مورد نظر را برآورده کنند .

دیگر اینکه جامعه پذیری سیاسی می تواند به مثابه ابزار بسیج توده ها برای تأمین اهداف طبقه حاکم باشد به عنوان مثال در اوایل انقلاب اسلامی چون مردم با حکومت همراه بودند ،ارزشها و رهبر کاریزماتیک مورد قبول اکثریت جامعه بود به همین دلیل نظام می توانست با کمترین هزینه توده ها را با توجه به نیازشان در مواقع لازم بسیج کنند .(روسکین و دیگران 1988)

عوامل جامعه پذیری سیاسی :

در فرایند جامعه پذیری سیاسی عوامل متعددی ایفای نقش می کنند که ما در اینجا به توضیح برخی از آنها می پردازیم اما تاثیر پذیری این عوامل ممکن است به صورت آشکار یا پنهان باشد مثلا تاثیر رفتار والدین بر شکل گیری شخصیت سیاسی کودک ممکن است به صورت پنهان باشد و یا آموزش در مدارس جزء تاثیر پذیریهای آشکار محسوب می شود اما در اکثر موارد تاثیر عوامل مختلف به صورت آشکار و پنهان توأمان می باشد اگر این دو همنوا باشند تاثیرشان بیشتر است اما اگر در تضاد با هم باشند اثر یکدیگر را خنثی میکنند

  1. خانواده

یکی از مهمترین و اولین ابزار جامعه پذیری خانواده می باشد وعلت این برتری را می توان در این واقعیت جست که اولا ،شخصیت کودک ابتداءً در خانواده شکل میگیرد وفرزندان معمولا رفتار والدین را کسب میکنند ؛ ثانیاً :فرد در سالهای اولیه زندگی شخصیتش هنوز یک لوح سفید است تاثیر گذاشتن بر آن بسیار راحت تر و بهتر صورت میگیردو پایداری آن هم بیشتر است که از میان عوامل مختلف فقط خانواده از این مزیت برخوردار است .

نکته دیگر اینکه برخی از ویژگیهای شخصیتی که زیربنای رفتار است حالت وراثتی دارد که این امر هم نقش خانواده را متمایز میکند .

خانواده اولین جایی است که کودک مفاهیم مثل اقتدار،سلطه ،فرمانروایی ،مشارکت ،احساس وفاداری وتعلق راتجربه میکند ،محیط خانواده اگر پدرسالارانه باشد یا مادرسالارانه یا مملو از خشونت باشد یا به کودک فرصت ابراز وجود داده شود و... همه این عوامل بر روحیه کودک که اورا مشارکت جوو مشورت پذیر کند یا سلطه گر و سلطه پذیر موثر است.

بخشی از جامعه پذیری در خانواده با الگو پذیری و همانند سازی از والدین صورت میگیرد اگر خانواده به نظام اعتماد داشته باشد یا گرایش خاصی داشته باشند می تواند بر احساس اعتماد و وفاداری فرزندان نسبت به نظام  بیافزاید ویادر غیر این صورت برعکس شود .

اما امروزه نقش خانواده در جامعه پذیری سیاسی و تربیت سیاسی فرزندان کاهش پیدا کرده است به دلایلی مثل اشتغال هردوی والدین و کاهش ارتباط آنها با کودکان ،جاذبه عوامل دیگر مثل تلوزیون و اینترنت،کمبود شغل ،افزایش سن ازدواج ،تحصیل و....که باعث افزایش سن نوجوانی وجوانی وارتباط بیشتر با همسالان و درنتیجه کاهش بیشتر نقش خانواده شده است.

یکی دیگر از مسائل مهم در تربیت سیاسی فرزندان نقش زنان در خانواده می باشد در خانواده سنتی ایرانی حضور زن در خانه بیشتر بوده در نتیجه تاثیرش بر تربیت کودک بیشتر است اما همین زن در خانواده سنتی باید همیشه مطیع مرد میبوده باشد حق تحصیل نداشته حق تصمیم گیری در مسائل مهم مثل ازدواج نداشته ودر نتیجه زن در خانواده همیشه معترض وناراضی بوده است وحتی می شود گفت که در یک ترس دائمی ازمرد به سر میبرده فرزندی که چنین مادری تربیت کند ترس از قدرت منتقل می شود به کودک که حالا صاحب قدرت حاکم است که باید از او بترسد، برای تنبیه نشدن دروغ بگوید، باید همیشه مطیع باشد، حق اعتراض ندارد واز طرفی همیشه ناراضی باشد، نتیجه میشود حاکم مستبد، توده استبداد پذیر اما چون حکومت مورد قبول او نیست اگر ترسش کاهش یابد یا قدرت حاکم کاهش یابد فرزند می شود یک شهروند شورشی،

اما امروزه به علت تاثیرات نوسازی اشتغال زنان مسائلی مثل برابری زن ومرد و..نقش زن در تربیت فرزند مثل گذشته نیست.

  1. آموزش:

برخلاف خانواده که بیشتر نقش آن در زمینه جامعه پذیری سیاسی به صورت غیر رسمی وناخودآگاه است نقش نظام آموزشی در این خصوص بیشتر رسمی و اگاهانه است .

هنگامی که در اثر حوادث مهمی همچون انقلاب ،جنگ داخلی یا استقلال از یک قدرت استعماری یک ملت ایجاد می شود ،یکی از مهمترین اقداماتی که حکومت باید انجام دهد این است که به شهروندان خود بیاموزد که انان یک اجتماع ملی را تشکیل می دهند، مدارس از جمله مهمترین عوامل جامعه پذیری سیاسی برای تبدیل افراد و گروه های متشتت به یک ملت هستند، زیرا قادرند در آن واحد به تعداد زیادی از افراد دسترسی داشته باشند و به آنها بیاموزند که به یک اجتماع خاص تعلق دارند و از طرفی به علت اینکه والدین و سرپرستان خانواده معمولا در فضای متفاوتی رشد کرده بودند وبا ایدئولوژی حاکم آشنایی نداشتند و نسبت به انتقال ان به فرزندان متعهد نبودند،این کار باید از طریق سایر عوامل جامعه پذیری مثل آموزش صورت می گرفت ،

اهمیت آموزش در کشورهای مهاجر پذیری مثل ایالات متحده آمریکا که مهاجرینی از سراسر جهان با ارزش های سیاسی ،اجتماعی و مذهبی مختلف دارد برای القای هویت ملی بیشتر دیده می شود.

یکی از نکات حائز اهمیت در باره آموزش چگونگی رابطه آن با دیگر عامل مهم جامعه پذیری سیاسی یعنی خانواده است، در کشورهایی که دولت کاملا باثبات و از پشتیبانی مردمی برخوردار است ،جامعه پذیری سیاسی توسط نظام آموزشی غالبا با آموزه های خانواده همنوا و همراه است و باعث تقویت ان می گردد در مواردی که خانواده ها با نظام سیاسی همنوا نیستند به نظر می رسد که نظام آموزشی در القای ارزشهای سیاسی چندان موفق نخواهد بود ،مانند ناکامیهای آموزش در کشورهای کمونیستی و ایران پیش از انقلاب که در بسیاری از موارد آموزه های آموزش رسمی با خانواده ها هماهنگ نبود ،دولت می خواست ارزشهای مدرن و غربی را القا کند در حالی که خانواده ها سنتی و اکثرا مذهبی بودند و همین امرباعث شد که نظام تربیتی رژیم شاه در کسب مقبولیت موفق نباشد .

اما در خصوص تأثیرات آموزش بر جامعه پذیری باید چند نکته را مورد توجه قرار داد؛ اول اینکه آموزش شاید بتواند آگاهی سیاسی را زیاد کند اما ممکن است نتواند بر نگرش و دید افراد تأثیر بگذارد (عالم ، 1376 ،ص 121 )

نکته دیگر اینکه آموزش همیشه در جهت خواست نظام عمل نمیکند، به خاطر عواملی مثل اینکه افراد مؤثر در سیستم آموزش (معلمان ،استادان و..)مخالف نظام وایدئولوژی حاکم باشند ،در نتیجه مکان آموزش تبدیل می شود به محل ترویج افکار مخالف نظام و جامعه پذیری برعکس عمل میکند ؛مثلا قبل از انقلاب اساتیدی مانند مطهری ،بهشتی ،باهنر و.. با اینکه بخشی از نظام آموزشی پهلوی بودند اما آموزه های آنها را منتقل نمیکردند وخودشان شدند از رهبران مخالف رژیم شاه ، یا تعداد زیادی دانشجو اعزام می شدند خارج تا علاوه بر آشنایی با آموزه های مدرنیته باعث مقبولیت ورضایتشان از رژیم شود اما آنها با ارزشهای دموکراتیک و آزادی خواهی آشنا شدند ولذا جامعه پذیری شاه از طریق آموزش موفق نشد ،اما بعد از انقلاب نظام برای اینکه با این مشکل مواجه نشود سعی کرد متون آموزش ،اسلامی و موافق ایدئولوژی نظام گردد وهمچنین در قالب انقلاب فرهنگی سعی شد اساتید و معلمهای مخالف اخراج و از افراد موافق استفاده شود .در قانون مصوب مجلس در سال 1366 اهداف آموزش و پرورش چنین اعلام شد :ارتقای بینش سیاسی بر اساس اصل ولایت فقیه در زمینه های مختلف جهت مشارکت آگاهانه در سرنوشت سیاسی کشور و رشد دادن و تقویت روحیه عدالت گستری و ظلم ستیزی و مبارزه با تبعیضات ناروا و حمایت از مظلومین و و مستضعفین (علاقه بند –علی  ،1371، ،ص 240 )

 

  1. گروه همسالان و دوستان :

یکی از عوامل جامعه پذیری سیاسی که در کنار خانواده و نظام آموزشی از اهمیت بالایی برخوردار است گروه همسالان و دوستان می باشد این گروه به مجموعه ای از افراد با جایگاه اجتماعی مشابه و اغلب با علایق مشترک اطلاق می شود که دربرگیرنده پیوندهای شخصی قوی است وافراد عضو همدیگر را می شناسند وبه هم ارج می نهند و تقریبا هم سن و سال هستند وبه صورت غیر رسمی نگرشها واطلاعات را از همدیگر فرا میگیرند ،حس ارزشمند بودن را در فرد ایجاد میکنند ،افراد چون دوست دارند مورد احترام دوستانشان باشند لذا ارزشها و رفتارشان را به گونه ای جرح وتعدیل میکنند تا باانتظارات افرادی را که با آنها تعامل دارند همخوانی داشته باشد ،خصوصا این تاثیر گذاری در دوره جوانی بیشتر است چون جوانان می خواهند از خانواده مستقل باشند به همین خاطر به سمت همسالان می روند وبه خاطر اینکه نزد آنها بتوانند برای خودشان جایگاهی داشته باشند بیشتر با آنها هماهنگ می شوند  .

نقش همسالان بنا به چند دلیل بیشتر تقویت کننده است :1-نقش همسالان بعد از تاثیرخانواده است2- همسالان با هم برابرند ودر ارتباط با یکدیگر آزادند وبدون اجبار میتوانند عقاید همتایانشان را برگزینند در حالی که رابطه در خانواده بیشتر بر مبنای اقتدار است .

به طور کلی در دو صورت می توان انتظار داشت که همسالان عقایدشان را القاء کنند اول اینکه دوستان به اندازه کافی از شخص متفاوت باشند که شخص نتواند به راحتی از نفوذ آنان بگریزد؛دوم اینکه،عقاید شخص هنوز کاملا مشابه والدین یا سایر بزرگسالان نشده باشد (فتحی آشتیانی ،1377 ،ص51 )

در کل امروزه به علت گسترش شهرنشینی ،نوسازی وکاهش نقش خانواده ،طولانی شدن دوره جوانی به دلایلی مثل ؛تحصیل ،بیکاری ،بالا رفتن سن ازدواج و از سویی نبودن نهادهایی برای جذب جوانان در اوقات فراغت باعث شده اهمیت گروه همسالان افزایش پیدا کند.

 

4-رسانه های گروهی :

رسانه های گروهی یکی از مناسبترین ابزارها هستند برای جامعه پذیری سیاسی از طریق تاثیرگذاری مستقیم بر شکل دهی افکار مردم با دادن اطلاعات و اخبار سیاسی ولذا تاثیر عمیقی بر رفتار سیاسی آنان دارند  ویکی از علل برتری این است که رسانه ها به طور همزمان می توانند ملیونها نفر را تحت سیطره خود در آورند ومیزان تاثیر گذاری هم بستگی به مقدار زمانی دارد که افراد به آنها اختصاص می دهند.(عالم ،عبدالرحمن ، ،1372،)

وعمده ترین نقش رسانه ها در جامعه پذیری ارتقای آگاهی ،اطلاعات سیاسی و تقویت ارزشها و باورهای موجود در جامعه است تا ایجاد آنها واین تاثیر گذاری زمانی بیشتر می شود که رسانه های گروهی با دیگر عوامل جامعه پذیری هم راستا باشند مثلا در ایران پیش از انقلاب رسانه های زیادی ایجاد شد برای انتقال فرهنگ مورد نظر نظام وکسب مشروعیت اما چون با دیگر نهادها مثل خانواده سنتی ،مذهب و روحانیت در تعارض بود در هدفش ناکام ماند  اما بعد از انقلاب خصوصا در دهه اول رسانه ها نقش زیادی در بسیج مردم ،همراهی آنها با نظام و جنگ داشتند زیرا در این مقطع به خاطر فضای انقلابی .جنگ و رهبر کاریزماتیک تقریبا رسانه ها با دیگر ابزارهای جامعه پذیری همراستا بودن لذا تاثیر انها بیشتر بود.

 

،اما امروزه از نقش رسانه ها کاسته شده است به دلایلی مثل :نبود رسانه های آزاد و مستقل که از ارکان جامعه مدنی می باشد ،عدم وجود احزاب مستقل که از زیر ساختهای لازم برای مطبوعات سیاسی می باشد ،عدم رعایت بی طرفی ،سانسور و عدم اطلاع رسانی کامل ،بعد از دهه دوم انقلاب و اولویت مسائل اقتصادی ،پایان جنگ و.. افکار و عقاید مردم تاحدودی تعدیل شده یا تغییر کرده لذا ارزشهای تبلیغی رسانه های نظام با آنها دیگر زیاد همراستا نیست وهمچنین ضعف کمی وکیفی در مقابل رسانه های خارجی ،مجموع این عوامل تاثیر گذاری رسانه های داخلی را کاهش داده است .

اما درکل تاثیر رسانه ها به خصوص با پیدایش ماهواره و اینترنت به دلیل استفاده از تکنولوژی های جدید شیوه های اطلاع رسانی نوین و جذب جوانان در سطح جهانی بسیار افزایش یافته است به حدی که رسانه ها ی قوی به راحتی می توانند افکار عمومی  یک منطقه ،کشور یا حتی جهان را متناسب با اهدافشان تحت تاثیر قرار داده وآنها را وادار به انجام رفتار خاصی کنند .

 

5 – محیط یا گروه های کار :

تجربه های افراد در محیط کار،تعامل کارفرمایان با کارگران  می تواند بر نگرش ها و رفتار سیاسی انان تاثیر بگذارد .

عاملی که باعث اهمیت یافتن محیط کار در فرایند جامعه پذیری سیاسی ایران می شود موضوع گزینش در استخدامهای دولتی و شبه دولتی می باشد ،زیرا گزینش به جای اینکه مبتنی بر صلاحیت علمی و تخصصی باشد به صلاحیت های ایدئولوژیک و سیاسی مربوط می شود وبعد از استخدام هم ادارات سعی می کنند صلاحیتهای ایدئولوژیک وسیاسی را با آموزش و نظارت کنترل کنند ودر این دوره طولانی مدت کاری ممکن است فرد آنها را کاملا بپذیرد که در این صورت هدف برآورده شده ویا اینکه ظاهراً خود را هم نوا نشان دهد برای ارتقاء شغلی یا حفظ آن که این امر شاید در کوتاه مدت نظم و آرامش حفظ شده اما در بلند مدت تاثیر منفی خواهد داشت .

 

6 – احزاب ، جنبش های سیاسی و اجتماعی :

 

حزب یکی دیگر از ابزارهای مهم جامعه پذیری خصوصا در دوره جوانی می باشد چون شخصیت جوان هنوز کاملا تثبیت نشده و امکان تغییر آن در راستای خواسته های حزب بیشتر است که از طریق سخنرانی ،جلسات گفتگو ،انتشار نشریات دیدگاه های خود را منتقل میکند و از طریق سازماندهی تعداد زیادی از افراد با علایق مشترک می تواند عامل مهمی در جامعه پذیری سیاسی باشد و همچنین می تواند از طرفداران خود جهت تبلیغ برای حزب و نامزدهای آن کمک داوطلبانه بگیرد .

علاوه بر احزاب مستقل از دولت که یکی از ارکان جامعه مدنی و توسعه سیاسی هستند گاهی اوقات بعضی احزاب از سوی دولت تأسیس می شوند اگرچه در تقویت جامعه مدنی و توسعه شاید نقش زیادی نداشته باشند اما آشکار یا پنهان می توانند منویات دولت را در کوتاه مدت اجرا نمایند اما در کل در ایران به دلیل فقدان احزاب نظام مند کارکرد آنها در جامعه پذیری محدود است

7 – گروه های مذهبی :

 

مذهب در همه جهان حضور دارد اما چیزی که در اینجا مطرح است میزان ارتباط آن با سیاست است که در بسیاری از کشورها دین از سیاست جداست وسکولاریزم حاکم است اما در کشورهایی مثل ایران که مذهب فعال است گروه های مذهبی هم فعال هستند که حتی بیش از گروه های دیگر بر روند جامعه پذیری سیاسی تاثیر گذارند.

در جوامعی مثل ایران که دین و سیاست با هم پیوند دارند نقش روحانیون در جامعه پذیری سیاسی برجسته است به همین خاطر در تحولات معاصر تاثیر آنها واضح است خصوصا در تحولات منجر به انقلاب که رهبری و هدایت علما از عوامل مهم در پیروزی بود.

در سالها آغازین انقلاب میزان مشارکت جوانان در نهادهای مذهبی زیاد بود و با اعتمادی که آنها نسبت به نهادها و اداره کنندگان نظام داشتندتاثیر سیاسی آنها بسیار بالا بود .

اما برخلاف سالهای اول انقلاب بنا به عللی از تاثیر نهادهای مذهبی کاسته شده است ،اولا :کاهش نفوذ روحانیت به خاطر مسائلی مثل گرانی ،تورم وفساد که به دلیل حضور زیاد آنها در راس نهادها این تفکر ایجاد شده که عامل اصلی مشکلات روحانیت است ،علاوه بر آن پایان یافتن جنگ وشوروحال مذهبی حاکم بر آن و شروع دروران سازندگی و تغییر مسیر ارزشها از مذهبی به مادی و اقتصادی که باعث فاصله بین مردم ونهادهای مذهبی از جمله روحانیت شده است .

 

جامعه پذیری و ثبات حکومت

 

از عوامل مهم در ثبات حکومت قانونگرایی است و زمانی که مردم بر این باور برسند که باید از قوانین اطاعت کننددر امور سیاسی مشارکت بیشتر خواهند نمود که این باعث مشروعیت حکومت می گردد در حالی که در غیر این صورت حکمرانی تضعیف می گردد وممکن است موجودیت رژیم را به خطر بیندازد

به همین خاطر ما میبینیم که بعد از جنگ جهانی دوم کشورهای غربی کوشیدند تا از طریق جامعه پذیری سیاسی به فرهنگ سیاسی مردم خود شکل بدهند تا در امور جامعه مشارکت کنند چون این امر به ثبات حکومت منجر خواهد شد که یکی از کشورهای موفق در این زمینه آلمان غربی بود  که توانست با اصلاح ارزشها و رفتارهای سیاسی مردم جهت حمایت از ساختارهای دموکراتیک جامعه اعتماد آنها را نسبت به حکومت جلب کند.

محققین چهار عامل را موثر در این موفقیت می شمارند :1 – تاکید بر جامعه پذیری جوانان ، 2 – نبود بدیل قابل اعتمادی برای نظام دمکراتیک چون آلمان غربی فاشیسم وکمونیسم آلمان شرقی را تجربه کرده بود ونه میخواست به سمت آنها برود و نه می توانست چون لازمه آن قدرت نظامی بود که نداشت ، 3 – موفقیت در نوسازی و بازسازی آلمان بعد از جنگ که منجر به توسعه صنعت ،آموزش و بهبود وضعیت اقتصادی و بالا رفتن فرهنگ سیاسی  مردم شد ، 4 – ویکی از عملکردهای مهم آلمان غربی در جذب افراد این بود که توانست فشارهای ناشی از شکست در جنگ را به شکل برابر میان مردم سرشکن کندواز طرفی توانست انتخاباتی برگذار کند که سلامت آن مورد قبول مردم بود  که این امر در کاهش نارضایتیها بسیار مفید بود.(الموند پاول ،ص23)

در زمانی که آلمان و بسیاری از کشورها مثل ژاپن در فرهنگ سازی ،توسعه ودمکراتیسازیون موفق بودند ، شاه در ایران فقط به نوسازی ساختارهای اجتماعی – اقتصادی کشور پرداخت  ولی برای توسعه سیاسی مانند؛ اجازه شکل گیری گروه های فشار ،ایجاد فضای باز سیاسی ،ایجاد پیوند میان رژیم و طبقات جدید وحفظ ارتباط با طبقات قدیم وایجاد یک فرهنگ سیاسی که رژیم سلطنتی بعد از کودتای 32 را برای مردم قابل قبول کند تلاشی به عمل نیاورد و به جای نوسازی سیاسی قدرتش را مانند پدرش بر روی سه ستون نیروهای مسلح،دربار و دیوان سالاری گسترده قرار داد ودر سال 53 حتی دوتا حزب دولتی  ونمایشی ایران نوین و مردم را هم تحمل نکرده حزب واحد رستاخیز را ایجاد کرد ومخالفین پیوستن به این حزب را توده ای شمرد که باید سرکوب شوند ،بنابرین جایی برای حضور و مشارکت مردم در امور سیاسی وجود نداشت و حتی خود مردم هم آمادگی چنین مشارکتی را نداشتند ، چون جامعه پذیری سیاسی که پیش نیاز مشارکت سیاسی است فراهم نشده بود  لذا مردم با کوچکترین مشکل با خیزش انقلابی زمینه یک دگرگونی بنیادی را موجب گردیدند ،

عامل دیگری که موجب عدم موفقیت شاه در ایجاد ثبات سیاسی گردید تعارض ارزشها و ایستارهای تبلیغی رژیم با فرهنگ سنتی و مذهبی عموم مردم بود .

 

دونکته در خصوص جامعه پذیری در ایران که باید در نظر گرفته شود :

 

اول اینکه جامعه ایران در حال گذار است لذا جامعه پذیری از ثبات برخوردار نیست مثلا ممکن است یک دوره چیزی تبلیغ شود دوره دیگر مسئله دیگر اولویت باشد ؛در دهه 60 اولویت ایدئولوژی بود در دهه 70 اقتصاد و..

مسئله دیگر تضاد بین ارزشهای نهادهاو رسانه های تبلیغی مختلف که باعث می شود اثر همدیگر را خنثی کنند مثلا ممکن است صدا و سیما ،روزنامه های وابسته یا متون درسی از ارزشهایی حمایت کنند که با عقاید وارزشهای تبلیغی سایر عوامل موثر در جامعه پذیری مثل معلمها و اساتید ،ماهواره ،اینترنت و... در تعارض باشد .

نکته دیگر :آمیختگی سیاست با مذهب است که باعث می شود نهادها در اعمال مقررات به صورت خشک عمل کنند که با کوچکترین مخالفت و عدم همنوایی با آنها برچسب مخالفت با دین ونظام مواجه شوند که در بلند مدت ممکن است به بحران مواجه شود.

  

منابع :

1 - مرداد.هرمز ،1376 ،جامعه پذیری سیاسی ،چ 1 ،تهران نشر یاژنگ ،

 2 - آلموند .گابریل،جونیوز ،جی ،بینگهام پاول ومونت و رابرت جی ،1377 ،چارچوبی نظری برای بررسی سیاست تطبیقی ،ترجمه علیرضا طیب ،چ2 ،تهران مرکز آموزش دولتی ،

3 - رحیمی .رضا .جامعه پذیری ،سرمایه اجتماعی توسعه سیاسی ،جامعه سالم (نشریه)1378 ش.40)

4 - عالم ،عبدالرحمان ،بنیادهای علم سیاست ،چ سوم ، تهران ، نشر نی ،1372 ،

5 - چیلکوت ،رونالد ،1393 نظریه های سیاست مقایسه ای ،ترجمه وحید بزرگی و علیرضا طیب ،چ 5 ،تهران خدمات فرهنگ رسا ،

 6 - جامعه پذیری سیاسی و فرهنگی ،گابریل آلموند ، ترجمه طیب علیرضا ،نشریه اطلاعات سیاسی – اقتصادی ، 1375 ، شماره 113و114

7 - روسکین و دیگران 1988 به نقل از جامعه پذیری سیاسی جوانان ، تاج مزینانی ، علی اکبر ،نشریه مطالعات راهبردی ورزش و جوانان ،1382 ، شماره 3 و4

8 - علاقه بند –علی  ،مقدمات مدیریت آموزش ،تهران ،1371،انتشارات بعثت ، )

9 - عالم ،عبدالرحمن ،بنیادهای علم سیاست ،1372،چ3 ،تهران ،نشر نی )

 

10 –فرهنگ و جامعه پذیری سیاسی در عصر اطلاعات ،کشیشیان سیرکی ،گارینه ،نشریه ؛رسانه و فرهنگ ،1396،ش .14

11 – نقش رسانه در جامعه پذیری سیاسی نوجوانان ،کریمی فرد ،علیار ،نشریه ؛اصلاح و تربیت ،1384 ، ش .44

12 – نقش علما در جامعه پذیری سیاسی با تاکید بر انقلاب اسلامی ،علویان ،مرتضی ،نشریه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم ،1382 ، ش .21

13 – جامعه پذیری سیاسی و پایداری حکومتها ، جوادی ،سید احمد ،نشریه ؛مطالعات دفاعی استراتژیک ، 1382 ، ش . 16

 

 

کلاس :جامعه شناسی سیاسی ایران

استاد :دکتر داوودی

دانشجو :محمد گرمابی

دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد مقطع دکتری گرایش ایران

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۵/۲۰
محمد گرمابی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی