توسعه سیاسی در اندیشه آیت الله طالقانی
توسعه سیاسی در اندیشه آیت الله طالقانی
این مقاله به بررسی گفتمان توسعه سیاسی و عناصر آن در اندیشه سیاسی آیت الله طالقانی می پردازد ،اینکه آیا سید محمود طالقانی قائل به توسعه سیاسی در معنای مصطلح آن بوده است ؟یا اینکه با افکار طالقانی می شود به توسعه سیاسی رسید ؟
به همین منظور ابتدا به بررسی معنای توسعه سیاسی و بیان عناصر آن می پردازیم و سپس نظر آیت الله طالقانی را در خصوص عناصر توسعه بررسی می کنیم .
...............................................................
توسعه سیاسی :
فرایندی که در جریان آن نظامهای ساده اقتدارگرای سیاسی جای خود را به نظامهای حق رأی همگانی بدهد،یا می شود گفت فراهم ساختن زمینه مشارکت سیاسی گروههای مختلف در اداره کشور .
اما عناصر اصلی توسعه سیاسی که با تحقق آنها در یک جامعه می توان گفت آن جامعه به توسعه رسیده عبارتند از :
1- رقابت ؛به معنای فراهم بودن زمینه های تعامل و تقابل افکار ،اندیشه ها و عملکردهای
2- مشارکت ؛ دخالت افراد و گروه ها در تصمیم گیری های سیاسی
3- گردش نخبگان ؛ امکان دست یابی افراد مختلف در مراتب بالای سیاسی
اما این عناصر برای تحققشان نیاز به ملزوماتی دارند که از آنها به عنوان شاخصهای توسعه سیاسی نام برده می شود که عبارتند از :
پارلمانتریسم ،انتخابات ،کثرت گرایی ،نظام سیاسی چند حزبی ،اقتدار قانونی ،آزادی وبرابری ،مشروعیت سیاسی و...و حداقلی از توسعه اقتصادی .
اما این امور هم ملزوماتی دارند مثل دوری از تعصب ،مطلق گرایی و مسائل دیگر که جای بحثشان اینجا نیست .
اما با وجود این شاخصه ها یک جامعه زمانی توسعه یافته است که فرهنگ توسعه در آن شکل گرفته باشد یعنی اینکه عناصر و شاخصه های توسعه در گفتار ، اخلاق و روحیات افراد هم رسوخ کرده باشد .
.................................................................
گزیده ای از عملکرد و زندگی سید محمود طالقانی :
ایشان هم زمان با مشروطه خواهی ایران پابه عرصه وجود گذاشتند ،در هفت سالگی شروع به تحصیل در حوزه علمیه تهران کردند و ادامه تحصیلات خود را در قم و نجف تکمیل کردند و در نهایت ازآیت الله اصفهانی و حائری یزدی اجازه اجتهاد در یافت نمودند و در سال 1318 به تهران برگشتند ودر حوزه علمیه مشغول به تدریس شدند
اما در دهه 20 با آشنایی با برخی از چهره های دانشگاهی و مذهبی که عموما تحصیل کرده غرب بودند با مفاهیمی مثل ؛دموکراسی ،قانون ، حزب ،آزادی و علوم روز آشنا شدند ،
با همکاری بازرگان ،سحابی و... کانون اسلام را تشکیل دادند جهت آشنا کردن جوانان با علوم اسلامی ،با انجمن های اسلامی همکاری می کردند.
در اواخر دهه 20 همراه با حرکتهای ملی و ضد استعماری در قالب جبهه ملی به مبارزات خود ادامه دادند
در دهه 30 با نگارش کتاب حکومت از نظر اسلام که شرحی بود بر کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله نائینی » سعی کردند میان دین و دموکراسی آشتی برقرار کنند
در اوایل دهه 40 همراه بازرگان و تعدادی از اعضای مذهبی جبهه ملی نهضت آزادی را تأسیس کردند و در ادامه به دلیل مبارزات ضد استبدادی همراه با تعدادی دیگر از اعضای نهضت دستگیر و زندانی شدند ودر دهه 50 هم به همین دلیل تبعید و زندانی شدند تا روزهای انقلاب که از زندان آزاد شدند و به حمایت از امام خمینی پرداختند و دیگران را هم به تبعیت از امام توصیه می کردند
بعد از انقلاب ایشان امامت جمعه تهران را بر عهده گرفتند و به عنوان عضو خبرگان قانون اساسی انتخاب شدند و در این دوره تأکید اصلی ایشان بر تشکیل شوراهاست تا مردم
خود عهده دار سرنوشت خود شوند .
اما در خصوص رابطه ایشان با توسعه سیاسی به بررسی نظرات آیت الله طالقانی در مورد شاخصه های توسعه می پردازیم :
................................................
آزادی :
در نظر ایشان مبارزه با استبداد واجب است و آزادی وسیله ای است که با آن می توان جلو استبدادرا گرفت به همین خاطر آزادی را جزء اصول مسلم اسلام می دانستند و معتقد بودند باید در جامعه آزادی بیان باشد تا جامعه گرفتار دیکتاتوری نشود
ایشان اسلام را حامی آزادی می دانستند و میگفتند ما شاگرد مکتبی هستیم که اعلام می کند « لااکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی » پس آنها که می ترسند دیگران در مقابل اندیشه هایشان حرفی بزنند و کاری بکنند و در نتیجه آزادی نمی دهند برای این است که از نارسایی مکتبشان می ترسند ، اسلام که میگوید «قدتبین الرشد من الغی » دیگر چه وحشتی باشیم ایشان بیان می کند حتی ما با مارکسیستها هم در نفی استثمار و دفاع از آزادی عقاید مشترک داریم ،آنچه ما قبول نداریم اصالت ماده است ما به اصالت خدا معتقدیم[1].
بنا بر این باید گفت هر جمعیتی که بخواهد آزادی مردم را در انتقاد و بحث محدود کند دین اسلام را نشناخته است .
در کل باید گفت آزادی مورد نظر ایشان آزادی است که در قالب دین باشد ،یعنی بازگشت به توحید و نفی حاکمیت و نفی قانون غیر خدا که معنی آن می شود آزادی از بندگی دیگران بنابراین در نظر ایشان آزادی لیبرالی تا جایی اعتبار دارد که با دین در تعارض نباشد [2]
................................................
مشروعیت :
ایشان پایه های اساسی حاکمیت را مبتنی بر دین و رأی مردم می دانند یعنی مشروعیت الهی و مردمی .
در نظر ایشان حاکمیت مطلق ابتداءً از آن خداوند است و بعد از آن پیامبر و ائمه که اطاعت از دستورات آنها هم مثل اطاعت از خداوند واجب است ، اما در زمان غیبت حکومت در دست علمای عادل و عدول مؤمنین است به نیابت از امام معصوم اما به شرط انتخاب و گزینش توسط مردم [3] .
در جای دیگر بیان می کنند حاکمیت اجتماع در اختیار توده های مسلمان امّا تحت هدایت علماست ،حاکمیت از آن خدا بعد پیامبر و امامان و توده مردم به صورت اعم و علما به طور اخص می باشد [4]
در خصوص مشروعیت آرای نمایندگان در اندیشه طالقانی عنصر دین برجسته است ، ایشان معتقدند قوانینی که مجلس و نمایندگان وضع می نمایند باید برای مطابقت دادن آنها با شرع و همین طور نافذ بودن آرای شان ، مجاز از طرف مجتهد باشند یعنی انجام امور باید با اذن مجتهد باشد [5]
در کل باید گفت ایشان قائل به مشروعیت دوگانه الهی و مردمی هستند ، یعنی اینکه فقیهان در زمان غیبت به نص ولایت و حاکمیت دارند اما تعیین فقیه اصلح از میان فقها به انتخاب مردم می باشد
مالکیت :
اقتصاد اسلامی نه بر پایه آزادی بی حد مالکیت فردی است که به سرمایه داری افسار گسیخته بینجامد و نه بر مالکیت عمومی است که نتیجه اش سلب مالکیت باشد ،بلکه افراد را در حدود محصول عمل مالک و در مبادلات متصرف می شناسد .
یعنی اینکه مالک مطلق خداست و برای انسان بهره گیری آزاد است ، به همین خاطر مالکیت محدود برای افراد مجاز دانسته می شود تا بتواند بهتر بهره ببرد .
اما نوع انسان به عنوان خلیفة الله مالک همه منابع طبیعی است که به نمایندگی از مردم دولت حق نظارت و توزیع آنها را بر عهده دارد [6]
.....................................
دین و سیاست در اندیشه طالقانی :
ایشان روحانی نواندیش و در عین حال به شدت معتقد به اصول و روش دینی بود و برای نظرات غیر الهی اصالت قائل نبودو آنها را اثر گذار نمی دانست .
به همین دلیل ایشان سیاست غیر دینی را هم نمی پذیرفتند و معتقد بودند سیاست جزء دین و دین راهنمای سیاست است بلکه سیاست و دین جدا ناپذیر است به همین خاطر دخالت در سیاست را فریضه دینی و وظیفه انسانی خویش می شمردند و اظهار می کردند؛ مسلمانی و دین داشتن یعنی تعیین سرنوشت ،استقرار محیط امن ،آزادی بیان ،دخالت در امور زندگی، دخالت در اقتصاد ،دخالت در بیت المال مملکت ،پس دین یک عملکرد اجتماعی است [7]
بنابراین وظیفه حاکم به عنوان مسئول امور سیاسی ،اجرای شریعت اسلامی است چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی .
حال که دین و سیاست از هم جدا نیست پس باید حاکم اسلامی فردی دین شناس باشد تا بتواند برامور نظارت کند تا مبادا حکومت در ورطه های خطر آفرین سکولاریزم و لائیسم بیفتد.[8]
حتی ایشان می گویند گروه هایی که در اصول با ما مخالفند نمی توانند در تدوین قانون اساسی که باید منطبق با جمهوریت و اسلامیت باشد مشارکت کنند مگر اینکه چارچوب اسلام را بپذیرند در این صورت می توانند در مجلس مؤسسان و شورا با انتخاب نمایندگان خود شرکت نمایند .[9]
.............................................
حزب :
شرط اولیه دموکراسی نمایندگی وجود احزاب است ،یا می توان گفت حزب از ابزارهای اصلی مشارکت است .
در نظر ایشان کارویژه احزاب تدوین و تجمیع خواسته های مردم و جلوگیری از تجاوز به حقوق آنان خواهد بود ، یعنی اینکه حزب مورد نظر ایشان کارویژه کسب قدرت ندارد ، به همین خاطر طالقانی مخالف سلطه یک حزب بود که البته این بر خلاف تعریف احزاب مدرن می باشد .
اما ایشان در یک صورت تلاش برای کسب قدرت را تجویز می کند آن هم در صورتی که فردی بر خلاف خواست مردم در قدرت باشد در این حالت حزب به طور قهر آمیز و انقلابی علیه قدرت حاکم قیام خواهد کرد اما اگر حزب با خواسته های مردم هم سو باشد از روند مسالمت آمیز حمایت می کند .
اگر چه حزب در اندیشه طالقانی با حزب به معنای مدرن متفاوت است اما در عمل ایشان از مؤسسین حزب نهضت آزادی بودند در دوران نخست وزیری مصدق در قالب احزاب ملی نامزد انتخابات مجلس شدند و بعد از انقلاب هم با احزاب ارتباط داشتند و فعالیتهای حزبی را نفی نکردند [10]
شورا و مشارکت :
هدف اصلی آیت الله طالقانی در سیاست مبارزه با استبداد است و هر امر مشروعی که منجر به کاهش استبداد شود را ایشان واجب و لازم می دانند.
ایشان معتقدند استبداد در صورتی بازگشت می کند که مردم به خانه هایشان بروند و منزوی شوند که تنها راه جلوگیری از آن را طالقانی شورا و مشارکت می داند [11]
یعنی اینکه باید نظام شورایی و انتخاب مسئولین در همه امور جاری باشد تا از وقوع استبدادجلوگیری شود بنابراین در اندیشه ایشان حکومت قانونی و قابل دفاع حکومتی است که علاوه بر اینکه باید مبتنی بر مشارکت مردم باشد باید بر پایه دین هم استوار باشد [12]
در خصوص آثار شورا و مشارکت ایشان می فرمایند :
- به افراد شخصیت و احساس خود باوری و آگاهی می دهد
- حس مشارکت و اطاعت مردم را بر می انگیزد
- باعث می شود که کارگزاران قوی و مستعد از میان افراد مختلف انتخاب شوند
- موجب نظارت همگانی می شود ،اینکه افراد می توانند بر اعمال مسئولین نظارت کنند و در صورت خطا و تخلف آنها را اتخاب نکنند.
ایشان اگر چه تا روزهای آخر عمر پیگیر بودند تا شوراهای محلی ،روستایی ،شهری ،استانی فعال شوند تا سرنوشت مردم دست خودشان باشد واز استبداد جلوگیری شود اما با این حال ایشان نمود اصلی شورا را مجلس را مجلس قانونگذاری می دانند (اگرچه در خصوص وضع قانون توسط مجلس اختلاف نظر است و برخی از علما آن را بدعت می دانند چون معتقدند قانون باید ؛قانون خدا باشد که توسط وحی به پیامبر ابلاغ شده و توسط مجتهدین وفقها کشف می شود و وظیفه عموم تقلید است )اما طالقانی وضع قانون توسط مجلس را بدعت نمی داند و معتقد است مجلس در امور عرفی و اجرایی قانونگذاری می کند نه اینکه بخواهد حکم و قانون شرعی تشریع کند که بدعت محسوب شود .
.................................................................
تفکیک قوا :
آیت الله طالقانی تمرکز در قدرت چه در فتوا و اداره را نمی پذیرد و معتقد است تمرکز نه دلیل فقهی دارد و نه به مصلحت دین و نه جامعه مسلمین است [13]
به دلیل آنکه اگر توزیع قدرت در جامعه وجود نداشته باشد و نهادینه نشده باشد باعث می شود که استبداد به سادگی به شکل دیگری ظاهر شود
به همین دلیل ایشان معتقدند باید وظایف هر بخشی از اداره جامعه روشن و صریح باشد ونباید در کار یکدیگر دخالتی داشته باشند تا هر بخش مسئول و پاسخگوی وظایف خود باشد .
..........................................................
ولایت فقیهه :
حاکمیت در زمان غیبت از آن علمای عادل است .
یعنی فقیهی که همه شرایط امام را در سطح نازل تری داراست به لحاظ علم و عدالت به نصب عام به این سمت برگزیده شده است .
فقیه از نظر ایشان در امور حسبیه ولایت دارد یعنی اموری که شارع راضی به ترک آنها نیست ،آیت الله طالقانی معتقد است حفظ نظم و حقوق عمومی هم از امور حسبیه محسوب می شود [14]
یعنی اینکه فقیه حاکمیت در جامعه دارد که می شود همان ولایت سیاسی و اگر کسی غاصبانه این حق را تصرف کرده باشد فقهای عادل باید برای باز پسگیری آن اقدام کنند .
از نظر ایشان با اینکه فقیه به نصب عام به ولایت منصوب شده اند اما تعیین فقیه باید به انتخاب باشد ،اینکه مردم از میان فقها اصلح را برای ولایت تعیین کنند تا منجر به استبداد دینی نشود ،استبدادی که ایشان آن را بدترین نوعش می داند .
البته با اینکه ایشان ولایت فقیه را قبول دارند اما معتقدند فقیه در نظام جمهوری اسلامی باید ولایتش به نظارت باشد ،نباید مقام اجرایی داشته باشد .
فقیه باید نظارت کند تا انجام امور از چارچوب اسلام تعدی نکند و حتی ایشان این را به کلیت روحانیت تسرّی می دهد و می گوید روحانیون نباید مقام اجرایی داشته باشند ،
علما باید به مساجد بروند اما می بایست در جایگاه ناظر و هدایتگر ایفای نقش کنند و صریحا می گوید ما دنبال صدارت و وزارت نیستیم ما فقط نظارت خواهیم داشت .[15]
نتیجه :
می توان گفت ؛ الگوی مورد نظر ایت الله طالقانی حکومت ملی –عرفی بر اساس قانون اساسی ،مجلس قانون گذاری عقلایی مبتنی بر آزادی و بربری در چارچوب دین و منتخب مردم که هیئتی انتخابی از علمای اسلام به صورت قانونی بر مصوبات مجلس نظارت کنند تا از چارچوبهای تعیین شده اسلام تخطی نشود و در رأس نظام هم باید فقیه عادل و جامع الشرایط به انتخاب مردم ،ناظر بر آن باشد.
با این حساب باید گفت اندیشه سیاسی آیت الله طالقانی نمی تواند در حیطه توسعه سیاسی در معنای مصطلح و مورد نظر قرار گیرد .
اما قطعا بسیاری از مؤلفه های توسعه سیاسی در حد نازلتری در اندیشه ایشان و جود دارد.
اما در کل نباید انتظار داشت که یک کشور در حال توسعه به دفعتا و به سرعت در چارچوب توسعه سیاسی قرار گیرد چون ممکن است به دلیل نداشتن ظرفیت لازم به فروپاشی آن جامعه منجر شود ،بلکه باید در یک پروسه زمانی و به صورت تدریجی فرهنگ توسعه در فکر و عمل تک تک افراد و گروه ها نهادینه شود تا آن جامعه به توسعه سیاسی دست یابد که طبعا ایران هم از این قائله مستثنی نیست .
.............................................................
منبع :
1- شیرخانی ،علی ،شورا و آزادی ،بحثی در اندیشه سیاسی آیت الله طالقانی ،قم ؛آفتاب ،سال 1381
2- طالقانی ،سیدمحمود ،از آزادی تا شهادت ، تهران ، ابوذر ،1385 -1359
3- بسته نگار ،محمد، مناره ای در کویر مقالات آیت الله طالقانی ،تهران ؛قلم ،1377
4- نائینی ،محمد حسین ،تنبیه الامه و تنزیه المله ،با مقدمه و پاورقی سید محمود طالقانی ،تهران :شرکت سهامی انتشار ،1361
5- ملایی توانی ،علی رضا ،تعامل دین و دموکراسی در اندیشه سیاسی آیت الله طالقانی ،مجله پژوهشنامه متین ،ش 21 ،1382
6- ملایی توانی ،علی رضا ،مبانی حکومت اسلامی ،مجله کتاب ماه علوم اجتماعی ،ش 74 -73 آبان و آذر 1382
7- خسرو زاده ،صباح ،نگاه آیت الله طالقانی به مکانت کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله ،نشریه تاریخ معاصر ایران ،ش 55 ،پاییز 1389
8- فرقانی ،محمد مهدی ،تحول گفتمان توسعه سیاسی در ایران ،نشریه علوم اجتماعی ،بهار 1381 ،ش .17
محمد گرمابی
[1]- تعامل دین و دموکراسی در اندیشه سیاسی آیت الله طالقانی ،ملایی توانی ،علی رضا ،پژوهشنامه متین،1382 ش 21 ،ص. 40و22
[2] - نائینی ،محمدحسین ،تنبیه الامه و تنزیه المله ،با مقدمه و پاورقی سید محمود طالقانی به نقل از کتاب شورا و آزادی در اندیشه سیاسی آیت الله طالقانی ،شیرخانی ،علی ،ص.159
[3] - شورا و آزادی، علی شیرخانی ، ص.243
[4] - تعامل دین ودموکراسی ، ص.131
[5] - شورا وآزادی ،ص.328
[6] - اقتصاد اسلامی از دیدگاه آیت الله سید محمود طالقانی ، مجله دنیا ،سال اول ، دوره چهارم ،به نقل از نشریه کتاب ماه علوم اجنماعی ،آبان و آذر ،1382 ،شماره 73و74 مقاله مبانی حکومت اسلامی ،ملایی توانی ، علی رضا
[7] - مناره ای در کویر ،مجموعه مقالات آیت الله طالقانی،بی دینی امروز در جهان ،ص .375
[8] - تعامل دین و دموکراسی ،ملایی توانی ،علی رضا ،پژوهشنامه متین ،1382 ، ش .21
[9] - همان ، ص . 136
[10] - شورا و آزادی در اندیشه سیاسی آیت الله طالقانی ، شیرخانی ، علی ، ص .243- 242
[11] - نگاه آیت الله طالقانی به مکانت کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله ،صباح خسروی زاده نشریه تاریخ معاصر ایران ،پاییز 1389 ، ش.55
[12] - تعامل دین و دموکراسی ،در اندیشه سیاسی آیت الله طالقانی ،ملایی توانی ،علی رضا ،ص.133
[13] - سید محمود طالقانی ، از آزادی تا شهادت ، ص .207
[14] - شورا و آزادی ، علی شیرخانی .ص 254
[15] - تعامل دین ودم.کراسی ،پژوهشنامه متین ،1382 ،ش .21 ،ص.132