وبلاگ اندیشه ، محمد گرمابی

سیاسی-اعتقادی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پنجشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۰۹ ق.ظ

از ایرانشهر و گفت و گوی تمدنها تا تمدن نوین اسلامی

گفتمان صلح ایرانی:

با خیال راحت می‌توانیم تأکید کنیم ایران به شکل امروزی آن یک ساخت طبیعی است که در سه‌ هزار سال قبل شکل گرفته است. هیچ بخشی از این کشور در طول تاریخ با جنگ و لشکرکشی تسخیر نشده است که سپس به آن الحاق شود. بنابراین ایران یک پدیده منحصربه‌فرد طبیعی است

حسین درجانی . مریم کریمی :آیا جهان در فقدان گفتمان حاکم است؟ آیا آموزه‌هایی نظیر کمونیسم، لیبرالسیم و جهانی‌شدن در پاسخ به دردهای بشر ناکام مانده‌اند؟ در دنیای کنونی چه می‌گذرد که داعش و النصره میان بخشی از افکار عمومی و حتی نخبگان برخی کشورها هواخواه دارند؟ پیوند آنچه گفتمان می‌نامیم با تحولات امروز جهان تا چه حد است؟ آیا عصر ترامپیسم موجد و توضیح‌دهنده چنین وضعیتی است؛ یا باید با نگاه به پیشینه و اکنون‌‌شناسی، تحولات را در یک بستر ترکیبی قرار داده و آن را در رویکردی پسینی برای فردا معنا کنیم؟ برای پاسخ به بخشی از این سؤال‌ها در این نوشتار سه روایت از اندیشه ایرانی را در سطوح ملی، دنیای اسلام و سپهر جهانی بازخوانی خواهیم کرد که در صورت معماری بهینه فضای کنونی جهان، ظرفیت و توان شگرفی در بسط و توسعه صلح پایدار برای ابنای بشر دارد.
مفهوم ایرانشهر و پایه‌های اندیشه صلح ایرانی
«
وقتی من درباره ایران فکر می‌کنم، درخت تنومندی در ذهنم مجسم می‌شود که تنه ستبری دارد و از آن شاخه‌های متعددی منشعب شده‌اند و این شاخه‌ها نه‌تنها به تنه، بلکه به یکدیگر نیز متصل‌اند... پس با خیال راحت می‌توانیم تأکید کنیم ایران به شکل امروزی آن یک ساخت طبیعی است که در سه‌ هزار سال قبل شکل گرفته است. هیچ بخشی از این کشور در طول تاریخ با جنگ و لشکرکشی تسخیر نشده است که سپس به آن الحاق شود. بنابراین ایران یک پدیده منحصربه‌فرد طبیعی است و وقتی آن را با کشورهایی مانند اتحاد جماهیر شوروی سابق مقایسه می‌کنیم، مرتکب یک اشتباه متدولوژیک فاحش می‌شویم؛ یعنی یک ساخت طبیعی را در مقابل یک پدیده مصنوعی قرار می‌دهیم». این دیدگاه‌های گارنیک آساطوریان زبان‌شناس ارمنی است که قائل به مفهومی صلح‌جو به نام ایران است. مفهومی که با در کنار هم قراردادن گزاره‌های دیگر دانش‌پژوهان بر بستری تاریخی، زمینه‌های شکل‌گیری واژه‌ای دیگر به نام ایرانشهر را باز می‌تاباند؛ همچنان که واژه ایران در تحول بعدی خود به ایرانشهر در سنگ‌نوشته زرتشت تبدیل شد. آساطوریان برای درک مناسب‌تر از ایرانشهر به مسئله زبان فارسی و غیرفارسی در ایران اشاره می‌کند و معتقد است: «فارسی یک زبان فراقومی یا میانجی است که هزارو ۳۰۰ تا هزارو ۴۰۰ سال عمر دارد. اینکه می‌گویند ادبیات فارسی متعلق به فارس‌هاست، کاملا اشتباه است... زبان فارسی، متعلق به قومی به نام فارس نیست و درواقع زبان مشترک و میراث فرهنگی و تمدنی همه مردم ایران به شمار می‌آید و آنها را به یکدیگر پیوند می‌دهد».
در اندیشه باستانی ایرانشهری «دین و دنیا» توأمان بودند. قانونی را که پادشاه آرمانی اندیشه سیاسی ایرانشهری برقرار می‌کند، همان خواست خداست و آن قانون نگاه‌دارنده «ایران‌زمین» از بی‌نظمی، آشوب و شورش است و دیانت به‌عنوان اساسی برای نگرشی مبتنی بر نظریه عدل فهمیده می‌شد
گفت‌وگوی تمدن‌ها؛ بسط تئوریک صلح جهانی
ایده گفت‌وگوی تمدن‌ها در دهه ٧٠ شمسی و در آستانه ‌هزاره سوم میلادی شکل گرفت و به باور بسیاری از اندیشمندان پاسخی به نظریه برخورد تمدن‌های ساموئل هانتیگنتون دانشمند آمریکایی بود که جهان آینده را در منازعه‌ای تمام‌عیار می‌دید
رئیس‌جمهور وقت ایران در شهریورماه ١٣٧٧ در نطق خود در پنجاه‌وسومین مجمع عمومی ملل متحد پیشنهاد کرد نخستین سال ‌هزاره سوم میلادی یعنی سال ٢٠٠١ از سوی این سازمان به‌عنوان سال جهانی گفت‌وگوی تمدن‌ها اعلام شود. این پیشنهاد در چهارم نوامبر ١٩٩٨ در قالب قطع‌نامه‌ شماره ٢٢/٥٣ به اتفاق آرا به تصویب مجمع عمومی رسید و شأن و رسمیت بین‌المللی به خود گرفت. گفتمان ایرانی صلح در فراگردی جهانی، معنایی عملی پیدا کرد و گفت‌وگوی تمدن‌ها با آگاهی بیش از پیش نخبگان فرهنگی و بعضا سیاسی در جهان نمودی علنی یافت. شاید در این مقال نگنجد که به پیوندهای مفهوم ایرانشهر و گفت‌وگوی تمدن‌ها نگاه ژرف‌تری داشته باشیم؛ اما می‌توان با درکی وثیق گفت که این دو گفتمان بر پایه صلح و مدارای فرهنگی در جهان بنا شده است
تمدن نوین اسلامی؛ تبارشناسی صلح اسلامی
شاید در گذشته متفکران مسلمان زیادی از اتحاد اسلام و ملل اسلامی سخن گفته باشند؛ اما درک آنها بیشتر در تقابل و نوعی از خشونت علیه سایر جوامع غیرمسلمان قرار داشت. تفکری که امروز حتی به بالاترین سطح از کشتار و جنایت علیه مسلمانان رسیده و اتحاد اسلام را در ضدیت با غیرمسلمانان معنا می‌کند. بر این اساس گفتمان صلح اسلامی در منظر افکار عمومی جهان در مقابل صلح بشری قرار گرفته و معنای آن صرفا صلح و مدارا در یک سرزمین اسلامی است. گفتمان جدیدی که از تمدن نوین اسلامی سخن می‌گوید، صلح را با نگرشی دینی-توحیدی و اسلامی برای ابنای بشر می‌خواهد و نه صرفا برای مسلمانان. رهبر انقلاب اسلامی ایران با طرح گفتمان «تمدن نوین اسلامی» در حقیقت به دنبال چارچوبی است که صلح پایدار با اتکا به ادیان در تمام گیتی ساری و جاری شود. بخشی از صحبت ایشان می‌تواند این چارچوب گفتمانی را بهتر تبیین کند: «دنیای اسلام امروز وظیفه دارد مثل خود اسلام و پیغمبر، روحی در این دنیا بدمد، فضای جدیدی ایجاد کند، راه تازه‌ای را باز کند. ما به این پدیده‌ای که در انتظار آن هستیم می‌گوییم «تمدّن نوین اسلامی». ما باید دنبال تمدّن نوین اسلامی باشیم برای بشریت؛ این تفاوت اساسی دارد با آنچه قدرت‌ها درباره بشریت فکر و عمل می‌کنند. این به‌معنای تصرّف سرزمین‌ها نیست؛ این به‌معنای تجاوز به حقوق ملّت‌ها نیست؛ این به‌معنای تحمیل اخلاق و فرهنگ خود بر دیگر ملّت‌ها نیست؛ این به ‌معنای عرضه‌کردن هدیه الهی به ملّت‌هاست، تا ملّت‌ها با اختیار خود، با انتخاب خود، با تشخیص خود راه درست را انتخاب کنند. راهی که امروز قدرت‌های جهان ملّت‌ها را به آن راه کشانده‌اند، راه غلط و راه گمراهی است. این وظیفه امروز ماست... یک‌روزی مردم اروپا با استفاده از دانش مسلمین و فلسفه مسلمین توانستند از این دانش و فلسفه استفاده و تمدّنی را برای خودشان شالوده‌ریزی کنند. این تمدّن البته تمدّن مادی بود. از قرن شانزدهم و هفدهم میلادی اروپایی‌ها شروع کردند به شالوده‌ریزی یک تمدّن جدید و چون مادی بود، از ابزارهای گوناگون بی‌محابا استفاده کردند. از طرفی‌ به سمت استعمار رفتند، به سمت مغلوب‌کردن ملّت‌ها رفتند، به سمت غارت‌کردن ثروت ملّت‌ها رفتند؛ از یک طرف هم خودشان را در درون تقویت کردند با علم و با فناوری و با تجربه و این تمدّن را بر عالم بشریت حاکم کردند. این کاری بوده است که اروپایی‌ها در چهار، پنج قرن انجام دادند. این تمدّنی که آنها به دنیا عرضه کردند، جلوه‌های زیبایی از فناوری و سرعت و سهولت و ابزارهای زندگی را در اختیار مردم گذاشت اما خوشبختی انسان‌ها را تأمین نکرد، عدالت را برقرار نکرد».
سخن آخر
گفتمان تمدن نوین اسلامی در کنار دو گفتمان پیشین می‌تواند همراه و هم‌راستای یکدیگر برای صلح جهانی نسخه‌ای
ایرانی- اسلامی باشد که نه‌تنها متضاد نیست بلکه تکمیل‌کننده و قوام‌دهنده یکدیگر است؛ تا جهان به سمت صلح و آرامش میل کند. بنابراین متفکر ایرانی با درک مقتضیات جهان امروز و تشنگی بشر برای در کنار هم‌ بودن؛ با استفاده از این سه گفتمان صلح‌جو خواهد توانست دنیای امن‌تر و زیباتری را برای انسان به ارمغان آورداینجا

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۲۶
محمد گرمابی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی