وبلاگ اندیشه ، محمد گرمابی

سیاسی-اعتقادی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پنجشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۱۳ ب.ظ

حرمت انسان !!!

اینها در برابر نجات یک انسان حرمتی ندارد

باران ژاله وار می بارید ،سیل در قزوین به راه افتاده بود ،به تماشای سیلاب خروشان رفته بودم .همه چیز را با خودش می برد و هیچ چیز توان مقاومت در برابرش را نداشت .ناگهان مردی را دیدم ، که در میان سیلاب دست و پا می زد به زیر آب می رود وبیرون می آید و خود را از تکه چوبی آویزبان کرده است و در کام امواج خروشان سیل گرفتار است .

به حاضران گفتم چه کسی می تواند این شخص را نجات دهد ؟گفتند زنی هست که می تواند این کار را بکند و او را نجات دهد . گفتم :آن زن را بیاورید چند لحظه ای بعد زن پیش آمد به او گفتم :این مرد را نجات بده زن گفت :من باید عریان شوم و گرنه نمی توانم .گفتم :اشکالی ندارد ،همه رو بر می گردانیم و تو او را نجات بده . روی برگرداندیم وزن خود را به آب زد و شنا کنان پیش رفت و مرد را هر طور بود نجات داد و پاداشی به او دادم .

استاد خاطره را که بیان کرد به شاگردان چنین گفت :آن مرد علی القاعده از گیسوان و دیگر اعضای زن می گرفته تا به خشکی رسیده است . و اینها در برابر نجات یک انسان حرمتی ندارد .

منبع :زیست نامه و خاطراتی از زندگی آیت الله شیخ هاشم قزوینی –امیر مهدی حکیمی
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۰۹
محمد گرمابی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی