صادق زیبا کلام؛ چه کسی اصولگرایان را شکست داد :تلگرام یا اصلاح طلبان ؟!
این انحصار بر رسانههای جمعی دولتی در ایران سبب میشود تا اهمیت تلگرام و سایر شبکههای اجتماعی که در انحصار و کنترل گروهی نیستند خیلی بیشتر شود
رئیس پلیس «فتا» دیروز گزارشی داد که تأثیر شبکه اجتماعی تلگرام در انتخابات اخیر در هفتم اسفندماه نزدیک به 80درصد بوده است. البته نمیدانم که مبنای اندازهگیری و سنجش فتا چگونه بوده است اما این را میدانم که اگر کسی به من بگوید آیا فکر نمیکنم در این انتخابات شبکههای اجتماعی ازجمله تلگرام نقش بهمراتب مؤثرتری از سایر رسانهها ازجمله صداوسیما، مطبوعات و سایتها داشتند، من خیلی با او مواجهه نمیکنم. چون فکر میکنم درست میگوید. در هفته آخر، یا درستتر گفته باشم در روزهای آخر انتخابات یک دوجین برای من پیغام میآمد که شما برای نامزد شهر ما «کلیپ» تهیه کنید و روی تلگرام بفرستید ولو در حد یک الی دو دقیقه. تقاضای شماری از آنها که مطمئن بودم نامزدهای رسمی شورای ائتلاف اصلاحطلبان هستند را لبیک میگفتم. بهتدریج که به جمعه ٧ اسفند نزدیکتر میشدیم تقاضای «کلیپ» برای این نامزد یا آنیکی از این شهرستان یا آنیکی دیگر بهصورت اپیدمی درآمده بود و از در و دیوار برایم ارسال میشدند.
بعد از انتخابات صدها بار در کوچه و خیابان با افرادی روبهرو میشدم که با دیدن من اتومبیلشان را متوقف میکردند و به من میگفتند: «ما نمیخواستیم رأی بدهیم اما آن کلیپ آخر شما یا آنیکی که در مورد علی مطهری بود یا آنیکی که در مورد آقای هاشمیرفسنجانی تهیه کرده بودید، بعد از دیدن آن، رفتیم و رأی دادیم.» حتی اگر این واکنشها هم نمیبود، نفس اینکه آنقدر از شهرهای مختلف تماس میگرفتند و اصرار بر ارسال «کلیپ» در حمایت از نامزدشان میکردند، گویای این واقعیت بود که «تلگرام» بهصورت ابزار مؤثری در تبلیغات انتخاباتی در این دوره شده است.
اگرچه هنوز زود است که به یک نتیجهگیری مشخصتری برسیم اما شواهد و قراین موجود تا همینجا هم حکایت از آن دارد که فضای مجازی، فیسبوک و بالأخص تلگرام بدل به ابزار نیرومند ارتباطجمعی در ایران شدهاند. جالب است که این ابزار در جریان «بهار عربی» هم بدل به ابزار نیرومندی برای ایجاد ارتباط میان شهروندان و گذاشتن قول و قرار و جمع شدن در میدان «التحریر» قاهره یا مراکز دیگر در شهرها و پایتختهای دیگر کشورهای عربی شده بودند. صدالبته که در کشورهای توسعهیافته، نه تلگرام و نه فیسبوک چنین کارکرد و اهمیتی را پیدا نکردهاند؛ آنگونه که این ابزار در ایران چنین جایگاهی یافتهاند. علت واضح است. در این جوامع ارتباطجمعی ازجمله فرستندههای مختلف ماهوارهای، کانالهای مختلف رادیو و تلویزیون و مطبوعات بهصورت عمومی اطلاعرسانی میکنند و درنتیجه در انحصار یک گروه و حزب و جریانهای سیاسی خاصی که وابسته به قدرت هستند، قرار ندارند اما در ایران برعکس میدانیم که تریبونها در انحصار یک جریان هستند و دست رقبا و سایر جریانات سیاسی دیگر به آنها نمیرسد.
این انحصار بر رسانههای جمعی دولتی در ایران سبب میشود تا اهمیت تلگرام و سایر شبکههای اجتماعی که در انحصار و کنترل گروهی نیستند خیلی بیشتر شود. واقعیت آن است که کثرت قابلتوجهی از کاربران شبکههای اجتماعی در این انتخابات جوانان و دانشجویان بودند؛ یعنی اقشار اجتماعی که نوعاً طرفدار طیف اصلاحطلب هستند. درعینحال برای نخستین بار شبکههای اطلاعرسانی به کمک انقلابی که در ارتباطات به وجود آمده، سبب شدهاند دست حکومتها به آنها نرسد. این شبکهها به این جهت محبوبیت پیداکردهاند که عملاً مراکز قدرت نمیتوانند آنها را در انحصار خود درآورند. حکومتها حداکثر میتوانند این شبکهها را فیلتر کنند؛ همچنان که در ایران، چین و برخی کشورهای دیگر. فیلترینگ از جانب حکومتها رایج است اما تجربه فیلترینگ در ایران نشان داده که اثربخشی آن بسیار اندک است. معمولاً هر کاربری کامپیوتر شخصیاش یا موبایلش دستکم به یک یا دو فیلترشکن مجهز است. ختم کلام آنکه به نظر میرسد در جوامعی همچون ایران یک انقلاب اجتماعی ساکت و آرام در حال رقم خوردن است و میتوان پرسید که چه کسی اصولگرایان را شکست داد: تلگرام یا اصلاحطلبان؟اینجا