وبلاگ اندیشه ، محمد گرمابی

سیاسی-اعتقادی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

«دکتر مصدق ؛مردی که رنسانس سیاسی در حیات سیاسی، مردمی و اجتماعی ایران پدید آورد و در سراسر زندگی به سه اصل مهم پایبند بود؛ اول: استقلال ایران، دوم: احترام به قانون اساسی ایران  که وی همیشه خواستار اجرای قانون اساسی بود، سوم: دموکراسی؛ یعنی احترام به آرای مردم و جامعه ایرانی».

دکتر داوود هرمیداس‌باوند، استاد حقوق و روابط بین‌الملل در  آخرین نشست فرهنگی سال ٩٤ خانه کتاب نشر دف ، به بررسی «نقش و تأثیر شخصیت‌های تاریخی همچون محمد مصدق در سپهر سیاسی ایران» پرداخت.در این نشست که جمعی از علاقه‌مندان و دوستداران زنده‌یاد مصدق حضور داشتند، دکتر باوند به نقش تاریخی مصدق اشاره کرد و گفت: «نخستین جنبش‌های آزادی‌خواهی معاصر در شرق با جنبش مشروطه ایران در سال ١٩٠٦ آغاز شد و مشروطه‌خواهی به حقیقت جنبشی مردمی برای رویارویی با استبداد داخلی و سلطه خارجی بود». او با اشاره به نوشته رابینسون، محقق نامدار انگلیسی که کاشف کتیبه‌های بیستون است، گفت: «نویسنده‌ای در سال ١٨٦٨ میلادی چنین گفت که ایرانیان سربازان قانع و رشیدی هستند و در رویارویی با دشمنانی که به خاک آنان چشم طمع دوخته‌‌اند، با جان و دل می‌ستیزند، اما مشکل بزرگ، سیستم فاسد دربار و دیوان حاکم است».باوند فساد را ناشی از استبداد دانست و دکتر مصدق را نشانه‌ای برای حرکت‌های بزرگ برشمرد و گفت: «مبارزه با استبداد داخلی یکی از اقدامات مصدق بود؛ استبدادی که ریشه در دربار قاجار و پهلوی داشت. هرچند مصدق در دوران نوجوانی یعنی در ١٣ سالگی به والیگری و مستوفی ایالات خراسان منصوب شد و ذکاوت و هوش و پاکدامنی خویش را عرضه کرد، اما برای ادامه تحصیلات به سوئیس سفر کرد و نخستین دکترای حقوق به عنوان یک فرد ایرانی را از سوئیس دریافت کرد. وی با استیلای خارجی که سمبل حکومت استعماری انگلیس بود، به نبرد پرداخت و گمان می‌برد که مشکل بزرگ شرقیان و به‌ویژه ایرانیان استیلای خارجی است که استبداد داخلی را تقویت می‌کند. گمانی که درست و صحیح انگاشته شد».وی با بیان اینکه رژیم‌هایی که تکیه‌گاه مردمی نداشته باشند به ناچار به قدرت‌های خارجی و بیگانه برای بقای حکومتشان پناه می‌برند، دکتر مصدق را این‌گونه توصیف کرد: «مردی که رنسانس سیاسی در حیات سیاسی، مردمی و اجتماعی ایران پدید آورد و در سراسر زندگی به سه اصل مهم پایبند بود؛ اول: استقلال ایران، دوم: احترام به قانون اساسی ایران  که وی همیشه خواستار اجرای قانون اساسی بود، سوم: دموکراسی؛ یعنی احترام به آرای مردم و جامعه ایرانی».دکتر باوند، امیرکبیر و مصدق را از جمله شخصیت‌های اثرگذار دوران ما خواند و به نقش سیاسی آنها اشاره کرد و گفت: «دکتر مصدق یکی از مشکلات مهم ایران را استیلای سیاست انگلیس و بهره‌برداری غیرمنصفانه از نفت به عنوان یک سرمایه ملی ایران عنوان کرد. از همین رو دکتر مصدق که با حکم مجلس شورای ملی و خواست نمایندگان به نخست‌وزیری برگزیده شد، اقدام بزرگ و ماندنی وی ملی‌کردن صنعت نفت بود و از این رو به حکم دادگاه و دیوان بین‌المللی لاهه که انگلیس به آن دادگاه شکایت برده و تقاضای محکمه کرده بود، تن داد و در دیوان بین‌المللی لاهه انگلیس مقصر شناخته شد و حق به حکومت ایران به رهبری مصدق داده شد».این استاد دانشگاه افزود: «پس از صدور حکم دادگاه، زنده‌یاد مهدی بازرگان به دستور دکتر مصدق به آبادان عزیمت کرد و انگلیسی‌ها را بیرون راند و پرچم ملت ایران بر فراز ساختمان شرکت نفت به اهتزاز درآمد».باوند با اشاره به زندگی مصدق تأکید کرد: «به هیچ روی فساد و قدرت‌طلبی در مصدق مشاهده نمی‌شد. او در تمامی دوران نخست‌وزیری حقوقی از خزانه دولت دریافت نکرد».وی با تأکید بر رویکرد سیاسی دکتر مصدق، گفت: «مصدق در حیات سیاسی خود سیاست موازنه منفی یعنی عدم تعهد به غرب و شرق را پیشه کرد. همان کاری که بعدا و سال‌ها بعد جنبش غیر‌متعهدها نام گرفت. دکتر مصدق با استیلای غرب مخالفت می‌کرد، همان‌گونه که با استیلای شرق به رهبری حکومت شوروی مخالف بود و سرسختانه از ندادن نفت شمال به روس‌ها دفاع کرد و به‌هیچ‌روی نمی‌خواست نفت شمال غیر‌منصفانه در اختیار همسایه شمالی قرار گیرد».دکتر باوند سپس به نقش ملی مصدق و مکتب‌ساز‌بودن این‌گونه چهره‌ها پرداخت و تأکید کرد: «مصدق در تاریخ سیاسی ایران همچون یک الگو و قهرمان باقی ماند و همیشه دوران کوتاه سیاسی عمر وی در تمامی دوران‌ها و جنبش‌ها و خیزش‌های مردمی ایران الهام‌بخش مردمان بوده است. مصدق هرچند در تبعیدی ناخودخواسته در احمدآباد درگذشت، اما نام او و یاد او نامدار بود».این استاد دانشگاه در پایان سخنان خود در این نشست گفت: «مصدق مردی قانون‌مدار بود و به قانون حرمت و احترام می‌گذاشت و مایل بود تحولات اجتماعی از طریق قانونی انجام شود».در ادامه نشست، شعری از شادروان مهدی اخوان‌ثالث (م. امید) توسط غلامحسین سالمی، شاعر و مترجم معاصر قرائت شد. سالمی گفت: این شعر در زمان حکومت پهلوی سروده شده، اما به دلیل سانسور زمانه این شعر با «تقدیم به پیرمحمد احمدآبادی» به ثبت رسیداینجا.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۲۷
محمد گرمابی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی