بازرگان قانون اساسی را چگونه می دید ؟
معنای حقوقی اصطلاحات سیاسی در اوایل انقلاب
مهدی معتمدی مهر/ حقوقدان
«درمحیط استبداد زده خدا هم پرستیده نمی شود.»
آذر
1394قانون
اساسی جمهوری اسلامی ایران 36 ساله شد و از عمر جنبش قانون اساسی ( مشروطه) نزدیک
به یکصد و ده سال می گذرد. قانون اساسی معادلی است برای اصطلاح لاتین
const itutinal. مشروطه
( مشروطیت ) نیز برگرفته از همین ریشه لغوی(constitution) است که در برگردان به
فارسی با ابتلا به نوعی تسامح معنایی غیر مفید به نظام پادشاهی مشروطه تنزل
معنای یافته است و حال آنکه ترجمه دقیق تر می توانست حکومت قانون اساسی باشد.زنده یاد مهندس بازرگان بیش از 60
سال برای «حکومت قانون اساسی » مبارزه کرد. مشروطه خواهی بازرگان از گرایش عمیق و جهتگیری راهبردی او درطول
سال های مبارزه با استبداد و تلاش بی وقفه در راستای تقویت فرآیند دموکراسی و
حکومت قانون حکایت می کند. نوشتار حاضر از سه وجه به این موضوع می پردازد:نخست
بنابر چه دلایلی مهندس بازرگان برای عنوان «جمهوری دموکراتیک اسلامی»اهمیت قائل
بود؟ دوم ، ارزیابی دلایل تاکید بازرگان مبنی بر تشکیل مجلس موسسان که درنهایت
تغییراتی اساسی درپیس نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی پدید آورد و سوم ؛
رویکرد ویژه مهندس بازرگان به« قانون اساسی»چه پیش و چه پس از انقلاب ، به عنوان میثاق راهبردی
برای نیل دموکراسی درچارچوب مبارزات اصلاح طلبانه است.درآستانه رفراندوم
تاریخی 12فروردین
1358زنده یاد مهندس بازرگان درمقام رئیس دولت موقت و مسئول برگزاری رفراندوم
اعلام کرد که گزینه آرای مردم و عنوان نظام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی
1357”جمهوری دموکراتیک اسلامی” است این اظهارنظر با واکنش سریع رهبر فقیدانقلاب
روبه رو شد و ایشان تصریح کرد: «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش».
سابقه جمهوری دموکراتیک اسلامی
جمهوری دموکراتیک اسلامی بارها در
اسناد سازمان های مدیریت انقلاب به کاررفته بود. به عبارتی دیگر نظام دیگر
نظام جمهوری دموکراتیک اسلامی وعده ای بود مستند به اساسنامه شورای انقلاب و
اظهارات آشکار رهبری انقلاب در دوران مبارزه و نه یک اظهار نظر یا خواست فردی
یا گروهی .البته سایر
اعضای شورای انقلاب بعدها از اساسنامه مصوب خود دفاعی نکردند و هزینه پافشاری
بر این اصل راهبردی تنها به دوش مهندس بازرگان و یاران نهضتی اش افتاد . این
روحیه یکسال بعد در قضیه اشغال سفارت آمریکا خود را نشان داد باوجود مخالفت
های اولیه برخی اعضای شورای انقلاب با گروگان گیری دیپلمات ها هیچکدام بر مواضع
خود پای نفشردند .در آن زمان
گفته می شد که معنای دموکراتیک در بطن جمهوریت مستتر است و حتی حقوق دان
برجستهای مانند زنده یاد دکتر کاتوزیان نیز در آن مقطع با این نظر هم سو بود
و میگوید :(( با نخستین نگاه می توان دریافت که جمهوری ناظر بر شکل حکومت و قید
اسلامی مربوط به محتوای آن است . زیرا مسلمانان در هیچ شرایطی از احکام دین در
نمی گذرند و حقیقت را فدای مصلحت نمی کنند پس وقتی اعلام می کند که جمهوری
اسلامی تشکیل می دهد بی گمان مقصود این است که قالب جمهوری را برای آرمان ها و
احکام مذهبی بر می گزیند)).
پافشاری بازرگان بر مجلس موسسان
برخی کنشگران سیاسی و حتی حقوقدانی
نظیر مرحوم دکتر کاتوزیان این پافشاری و اصرار مهندس بازرگان برتشکیل مجلس موسسان
رایک اشتباه تاریخی و سیاسی می دانند این نوشتار به دلایلی با ایشان هم رای
نیست :
اول،حوادث بعدی انقلاب و مداخلات
پرشمار نهادهای انقلابی درکارامور اجرایی و اخلال درکار دولت و حتی شورای
انقلاب نشان می دهد که اگر چه رهبری انقلاب در ابتدا به قم رفت و تمایلی به
نقش آفرینی مستقیم نشان نداد اما رفتار سیاسی ایشان نیز مانند گاندی یا ماندلا
نبود که از ساختار قدرت به دور بماند و به نظارت اکتفا کند.در انقلاب ایران
یک حزب فراگیر مانند حزب کنگره در هند یا حزب کمونیست در روسیه وجود نداشت
که رهبری مطلق جامعه را دراختیار داشته باشد حتی روحانیت منهای آیت ا... خمینی
از چنین نفوذ و موقعیتی برخوردار نبود تنها رهبر انقلاب بود که همه از او حرف
شنوی داشتند و افزون برقدرت بسیج مردم قادر به مهارز و مدیریت نیروها و نهاد
های انقلابی بود. کمیته ، بنیاد ها و روحانیون مستقر درادارات دولتی و نظامی
صراحتا می گفتند که احکام دولت موقت وشورای انقلاب را لازم الاجرا نمی دانند.
حال پرسش اساسی آن است که اگر رهبر انقلاب بدون برخورداری از اختیارات مندرج در
قانون اساسی ملزم به مداخله درامور می شد کما این که این گونه شد، پیامدهای
آن از منظر حاکمیت قانون تا چه میزان و به چه صورت بود؟
ضرورت نهادرهبری درقانون
دوم آنکه اگر « نهاد رهبری » درقانون
اساسی نبود بحران ها و کشمکش های سالیان نخست دهه 60 از جمله درگیری های داخلی
جنگ ضروری اصلاح و تغییر قانون اساسی را پدید می آورد و درچنین فضایی مسلما
فصول مربوط به حقوق ملت به شدت به نفع مداخلات ساختار قدرت تحت تاثیر قرار می
گرفت و سوم آنکه سابقه تاریخی نقش آفرینی نهاد های قدرت سیاسی بدون مبانی و مستندات
قانونی رویهای ناهمسو با اهداف قانون اساسی و آرمان های انقلاب راتثبیت می کرد.
سوم، بازرگان جزو معدود شخصیت های
سیاسیای بود که هم پیش از انقلاب و هم پس از 22بهمن و سال های پیش از دوم خرداد
1376 بر مشی مبارزات اصلاح طلبانه و درچارچوب قانون اساسی تاکید داشت از همین
رو همواره مورد انتقاد از دوسوی گوناگون بود: یکی آنان که به اصلاح ناپذیری
نظام وی فایده بودن تلاش های اصلاح طلبانه باور داشتند و دوم ، کسانی که هیچ نیازی
به اصلاحات نمیدیدند و ضع موجود را مطلوب تلقی می کردند. مسلماَ منظور بازرگان از التزام
به قانون اساسی اعتقاد تام تمام به آن نبود یا آن که قانون اساسی هیچ ایرادی نداشت
و ندارد. بازرگان به کلیت قانون اساسی باور داشت و نه فقط بخش هایی از
آن.بازرگان و نهضت آزادی ایران در راستای راهبرد(( جنگ حجت و نه جنگ قدرت)) به
اثرگذاری برساختار حقیقی قدرت و حوزه افکار عمومی توجه داشتند بر سرکسب قدرت
باکسی دعوا نمیکرد. بازرگان و حاکمیت قانون رعایت قواعد سیاست ورزی دموکراتیک
مبارزه علنی قانونی و مسالمت آمیز و تلاش برای ایجاد وضعیت دموکراتیک پایدار را
برای نیل به دموکراسی وتحقق حقوق ملت موثر تر از تغییرات بنیادین و تخریب تمامی
بنیان های اساسی نظام ارزیابی می کرده .
اتکا و تعهد به «قانون اساسی»راهبردی
ترین میثاق ملی است که می تواند به بازسازی و ترمیم شکاف تاریخی دولت – ملت مدد
رساند. عدم التزام به قانون اساسی حکومت را از تعهد و پایبندی به هرگونه اصولی
معاف می دارد و درنهایت به نفع نقض کنندهگان حقوق ملت تمام می شود. قانون
اساسی جمهوری اسلامی ایران ظرفیت های بسیاری دارد هیچ بخشی از نهاد های حاکمیت و
جود ندارد که از انتخابات متاثر نباشد و استمرار نقش صندوق های رای سبب می
شود که هیچ قدرت و هیچ گرایش سیاسی درحاکمیت نتواندهمواره نتایج انتخابات و
آرای مردم را پیشاپیش تعیین کند.برخی ایراد می گیرند که حوزه وسیع اختیارات
شورای نگهبان و مستثنیات اصل 177راه را براصلاحات اساسی بسته است . انتخابات دوم
خرداد 1376 ، مجلس ششم ، شورای شهر ها و خرداد 92 نافی این ادعا به حساب می
آیند. از سوی دیگر به یاد آوریم که اصل 177 قانون اساسی ، خود را در حیطه
استثنا ها بر شمرده است به عبارت دیگر از آنجاکه اصل 177 قانون اساسی محدودیتی
برای بازنگری واصلاح خود ندارد به طریق اولی راه اصلاح و بازنگری برتمام اصول
قانون اساسی باز است .نظام«جمهوری» هیچ بن بستی برای اصلاحات ندارد.بازرگان چه
پیش و چه پس از انقلاب براساس درک عمیق تاریخی و باورهای مترقی دینی دستیابی به
دموکراسی و حقوق ملت را در چارچوب حاکمیت قانون ، جنبش حکومت قانون اساسی و
پرهیز ازمطلقگرایی و مطلق بینی و مطلق گویی معرفی می کرد. هم از این موجود که
می گفت :«درمحیط استبداد زده خدا هم پرستیده نمی شوداینجا.»