محمد هاشمی رفسنجانی از خاطرات خود می گوید
امام دستشان را بلند کردند و گفتند ابتذال را به اوج رساندهای، خیلی جا خوردم، پرسیدم آقا چی را میفرمایید؟ فرمودند نمازجمعه را میگویم، پخش مستقیم میکنید، و بعدش در همه خبرها میگویید، مردم چه گناهی کردهاند؟
خاطرهای را میگویم که این روزها هم مصداق دارد و به رادیو و تلویزیون برمیگردد. در آن زمان در سال 64 یا 65 نمازجمعه را از رادیو پخش مستقیم میکردیم. معمولا قبل از ساعت دو نمازجمعه تمام میشد. در خبر ساعت دو در رادیو مفصل درباره نمازجمعه صحبت میکردیم. در تلویزیون ساعت هشت شب خبر بود و مفصل به آن میپرداختیم. خطبهها را ضبط میکردیم و از تلویزیون پخش میکردیم. یک روز که یا شنبه بود یا یکشنبه، سید احمدآقای خمینی به من زنگ زد که بیا، امام کارت دارد. معمولا همینگونه بود که وقتی امام با من کار داشت، میگفت و من میرفتم خدمتشان. آن روز هم من رفتم. داخل اتاق شدم، امام روی تخت کوچک نیمکت مانندی نشسته بودند و عرق چینشان سرشان بود. من سلام کردم و خواستم دست امام را ببوسم امام دستشان را بلند کردند و گفتند ابتذال را به اوج رساندهای، خیلی جا خوردم، پرسیدم آقا چی را میفرمایید؟ فرمودند نمازجمعه را میگویم، پخش مستقیم میکنید، و بعدش در همه خبرها میگویید، مردم چه گناهی کردهاند؟ گفتم چشم آقا میروم و درستش میکنم.
می خواهم بگویم افراط در هر چه باشد، ولو خطبههای نمازجمعه، زیاد به آن پرداختن مناسب نیست و به جای تاثیر مثبت، تاثیر منفی دارد. اینکه حالا میبینیم کسی سراغ صدا وسیما نمیرود، به دلیل همین افراط کاریهاست، تصور میکنند که دوست مردم هستند اما این از دوستیهای خاله خرسه استاینجا.