دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر
روزى امام مجتبى (ع)پس از
شستشو، لباسهاى نو و پاکیزه اى پوشید و عطر زد. در کمال عظمت و وقار از منزل خارج
شد. به طورى که سیماى جذابش هر بیننده را به خود متوجه مى ساخت، در حالى که گروهى
از یاران و غلامان آن حضرت در اطرافش بودند. از کوچه هاى مدینه مى گذشت، ناگاه با
پیرمرد یهودى که فقر او را از پاى در آورده و پوست به استخوانش چسبیده، مشک آبى به
دوش داشت و ناتوانى اجازه راه رفتن به او نمى داد، فقر و نیازمندى شربت مرگ را در
گامش گوارا نموده بود، حالش هر بیننده را دگرگون مى ساخت ، حضرت را در آن جلال و
جمال که دید گفت :خواهش مى کنم لحظه اى بایست و سخنم را بشنو!
امام (ع)ایستاد.
یهودى: یابن رسول الله ! انصاف بده !امام : در چه چیز؟
یهود: جدت رسول خدا مى فرماید: دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است .
اکنون مى بینم که دنیا براى شما که در ناز و نعمت به سر مى برى ، بهشت است و براى
من که در عذاب و شکنجه زندگى مى کنم ، جهنم است .
امام فرمود:اى پیرمرد! اگر پرده از مقابل چشمانت برداشته شود و ببینى خداوند در
بهشت چه نعمتهایى براى من و براى همه مؤمنان آفریده ، مى فهمى که دنیا با این همه
خوشى و آسایش براى من زندان است، و نیز اگر ببینى خداوند چه عذاب و شکنجه هایى
براى تو و براى تمام کافران مهیّا کرده، تصدیق مى کنى که دنیا با این همه فقر و
پریشانى برایت بهشت وسیع است. پس این است معناى سخن پیامبر (ع)که فرمود: دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است .
بحار الانوار : ج 43، ص 238.