شریعتمداری و خاطرات هاشمی !!
رفتار دوگانه حسین شریعتمداری در برابر خاطرات هاشمی
رییس موسسه کیهان که امروز هاشمی رفسنجانی را به خاطر نقل خاطره از درگذشتگان سرزنش می کند در سال 82 در مقدمه کتاب «بی پرده با هاشمی رفسنجانی» از او با عنوان صندوقچه اسرار نظام یاد کرده و بارها در مقام مصاحبه کننده خواسته خاطرات خود را از کسانی که در قید حیات نیستند بازگوید.
؛ مصطفی داننده - خاطره گویی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بازهم باعث شد تا جریان مخالف هاشمی، دست به کار شوند و او را مورد هجمههای گوناکون قرار دهند که چرا از فردی که در قید حیات نیست خاطره میگوید؟ نکته جالب این است که این افراد برای رد خاطره هاشمی خود از همسر و فرزند امام خاطره تعریف میکنند که نمونه آنها خاطرات خواهر محمود احمدی نژاد و قدیری ابیانه است.
هر دو این افراد خاطراتی را از افرادی بیان کرده اند که در قید حیات نیستند و این نشان میدهد که جنس اصلی این انتقادات چیست. در این میان بازخوانی رفتار آقای حسین شریعتمداری در قبال آقای هاشمی رفسنجانی قابل توجه است. زیرا او جز اولین افرادی بود که قلم به دست گرفت و در نقد خاطره هاشمی رفسنجانی یادداشت نوشت.
نکته قابل تامل اما در این میان نظرات حسین شریعتمداری مدیر مسؤول کیهان در مورد خاطره گویی هایی هاشمی در سال 82 و مقدمه کتاب «بی پرده با هاشمی رفسنجانی» - حاصل 16 ساعت گفتوگوی او با آیتالله -است.
حسین شریعتمداری در مقدمه این کتاب مینویسد:« او، از نخستین روزی که جرقه انقلاب اسلامی زده شد تا هنگام پیروزی و از آن پس، طی 25 سال گذشته، همواره در اولین حلقه یاران امام (ره) و در شمار تعداد کمشمار مسئولان عالیرتبه نظام بوده است. شخصیت مطرح و مؤثر در مبارزات منجر به پیروزی نهضت امام خمینی (ره)، عضویت در شورای انقلاب، ریاست مجلس شورای اسلامی، فرماندهی جنگ در سالهای پرتب و تاب، ریاست جمهوری و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام ازجمله مسئولیتهای ثبت شده در کارنامه آیتالله هاشمی رفسنجانی است... و البته، باید مسئولیت اثرگذار، امّا تعریفنشده دیگری نیز به این فهرست افزوده شود... با این حساب، هاشمی بهترین گزینهای بود که برای گفتوگو در آستانه 25 سالگی انقلاب جستجو میکردیم. او تاریخ انقلاب اسلامی را با بسیاری از جزئیات آن در سینه داشت و علاوه بر سرفصلها، سایهروشنهای راه طی شده را نیز میشناخت.»
همان طور که مشاهده میکنید شریعتمداری، سینه هاشمی را مملو از جزئیات و خاطرات انقلاب میداند. خاطراتی که همانطور که شریعتمداری میگوید به واسطه ی بودن در کنار امام به عنوان حلقه اول یاران حاصل شده است. حالا سوالی که باید آقای شریعتمداری پاسخ بدهد این است که سینه هاشمی تنها تا چه زمانی صندوقچه اسرار نظام بود؟ و آیا امروز که او مخالف هاشمی است این سینه دیگر صندوقچه ناگفتههای نظام نیست؟!
در بخش «از شورای انقلاب تا سقوط لیبرالها»، شریعتمداری در سوالهای خود از هاشمی میخواهد خاطرات خود از آن حوادث را بگوید. در جریان این گفتوگو از هاشمی در مورد شورای انقلاب و دلایل عدم حضور آیتالله منتظری میپرسد و هاشمی پاسخ میدهد و کار دولت و یا حکوت اسلامی میرسد و آن گاه از هاشمی میپرسد:« نظر حضرت امام(ره) چه بود؟» همانطور که مشخص است، شریعتمداری از هاشمی میخواهد از خاطرات خود از امام بگوید.
درجایی دیگر از مصاحبه مدیر کیهان به آیتالله میگوید که:« گفتن این وقایع پس از حدود 20 سال خیلی لازم است». باز در جایی دیگر از هاشمی در مورد نظر امام نحوه جنگ میپرسد و میگوید: «نظر ابتدایی امام چه بود؟ چگونه می خواستیم پشت مرز بمانیم و جنگ هم باشد؟»
رییس کیهان در مورد نحوه انتخاب مهندس موسوی به عنوان نخست وزیر نیز از هاشمی سوال میکند و دراین ارتباط میگوید:« ملاحظات حضرت امام را بفرمایید».
در مورد انشقاق در جامعه روحانیت هم میپرسد و حتی میخواهد که از انگیزه امام برای پذیرش درخواست تشکیل مجمع روحانیون سخن بگوید و این خواست را در کتاب این گونه بیان میکند:« انگیزه امام در موافقت با کارشان چه بود؟»
در بخشی از این گفتوگو از هاشمی میخواهد خاطره خود از حاج احمدآقا در مورد عزل آیتالله منتظری و نامه امام را بگوید. گویا آن زمان نقل خاطره از کسی که در قید حیات نیست مانعی نداشته است! در سوال او آمده است:« خاطره را می فرمودید» و در پاسخ هاشمی آمده است: «شب همان روزی که امام از طریق حاج احمدآقا به ما دستور دادند که نامه را به قم ببرید، من از هیات رئیسه مجلس خبرنگان دعوت کردم که فوراً به تهران بیایید. برای آیت الله خامنه ای که در مشهد بودند هم تلفن کردم که بیایید. جلسه ای در دفتر من تشکیل شد. گفتیم چه لزومی دارد ما ببریم؟ نامه است و هر کس دیگری می تواند ببرد. مگر اینکه امام بگویند شما ببرید. ثانیاً این نامه از رادیو خوانده نشود. همان موقع به احمدآقا تلفن کردیم که جلوی پخش نامه را بگیرند تا ما بیاییم. خواهش کردیم امام وقت ملاقات بدهند. 9 شب که امام معمولاً هیچ کس را نمی پذیرفتند، خدمت ایشان رفتیم تا تلاش کنیم امام را از انتشار این نامه و عزل آیت الله منتظری منصرف کنیم. خیلی با امام بحث کردیم که در آن جلسه هم حرفهای مهمی زدند.»
همانطور که مشاهده میکنید در بخشهای مختلف این کتاب که تنها به بخشی از آن در سطرهای بالا به آن اشاره شد، بارها از هاشمی میخواهد از خاطرات خود از امام بگوید و حتی میخواهد هاشمی نظرات امام را تحلیل کند. حالا اما همان حسین شریعتمداری به دلیل اینکه هاشمی مخالف نظر او سخن میگوید، بر تمام خاطرات هاشمی نقد وارد میکند و حرفهای او را فاقد سند میداند.
به عبارت دیگر آقای شریعتمداری که دیروز هاشمی را ستایش و به گفتن دعوت می کرد امروز به خاطر نقل همان خاطرات سرزنش می کند!اینجا