وبلاگ اندیشه ، محمد گرمابی

سیاسی-اعتقادی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
سه شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۴۰ ق.ظ

نقدی بر اظهارات آیت الله حائری ؛!!

  این حرف ها را به اسم اسلام و انقلاب تحویل مردم ندهید!

معنای جان برکف،آن است که شخص به جنگ دشمن مسلح برود نه این که به افراد بی دفاع حمله کند،کنسرت بر هم بزند، شیشه تاکسی مردم را با آجر خرد کند یا به صورت مهمان، گاز فلفل بیفشاند! نیروهای جان برکف، بسیجیان،سپاهیان و ارتشیانی بودند که در برابر دشمن تا بن دندان مسلح،مردانه ایستادند و جان شان را فدا کردند نه "اینان" که از "آنان"، فقط تقلید چهره می کنند و زورشان به شهروندان مظلوم ایرانی می رسد.

حضرت آیت الله حتماً بهتر از ما می دانند که در این کشور انقلاب شده است که مردم آزادی بیان داشته باشند، کما این که حضرت امام راحل(ره) به عنوان بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران، تصریح کردند که حتی مارکسیست ها هم در بیان مطالب آزادند

مگر نه این است که رهبر معظم انقلاب، سال هاست که بر تشکیل کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه ها تأکید می کنند و مگر ذات کرسی آزاد اندیشی، جز گفتن و شنیدن سخنان متفاوت و مخالف است وگرنه که نامش کرسی آزاد اندیشی نبود! (حال بماند که مدعیان ولایتمداری این دستور رهبری را عملاً نادیده می انگارند).

عصر ایران - واکنش ها به ماجرای "دوشنبه سیاه" شیراز همچنان ادامه دارد و در آخرین موضع گیری، آیت الله حائری شیرازی با انتشار پیامی، حمله کنندگان به علی مطهری را نه اراذل و اوباش که جوانان "نمازخوان ولایی جان برکف" خوانده است.
غرض از این نوشتار، پرداختن به ماجرای شیراز نیست که به اندازه کافی بدان پرداخته ایم، بلکه پرداختن به ادبیاتی است که عدم نقد آن، جفا به اسلام و انقلاب و آزادی است.
(بخش های آبی رنگ، مطالب آیت الله حائری و بقیه، نقد عصرایران است.)

* «قبلاً سخنرانی شیراز آمد و مطالبی در تعریض به تقلید و ولایت در دانشگاه زده بود و بسلامت برگشته بود. از تریبون مجلس گفته شد مردم رعایت عمامه و احترام روحانیت را کردند و گرنه ایشان بسلامت بر نمی گشت. این جمله همان تدبیر غلط و تحلیل نسنجیده است.
 
اگر گفته شد کشور ما قانون دارد و هر کس در حوزه قانون صحبت کند، امنیت دارد وقتی از حوزه قانون خارج شود قانون بازدارنده او را محدود می کند.
 
تریبون مجلس جای حواله دادن سخنرانی به مردم نیست. این دفعه مردم مشکل برخورد با روحانیت و عمامه نداشتند، شد آنچه شد.»


روز گذشته، حجه الاسلام ایمانی امام جمعه شیراز گفته بود که برای بررسی ماجرای حمله به علی مطهری، نباید صرفاً به روز واقعه بسنده کرد و علل پیشین آن را نیز باید کاوید.

اتفاقاً این بخش از سخنان آیت الله حائری، اشاره خوبی است به علل ماجرای دوشنبه سیاه که به قول ایشان "شد آنچه شد"!
چندی پیش، حجه الاسلام هادی غفاری به شیراز آمد و سخنرانی کرد. بعد از بازگشت وی به تهران، دستغیب، نماینده اصولگرای شیراز که گویا از حرف های غفاری خوشش نیامده بود، گفت: "اگر نبود خویشن داری و حرمت لباس پیامبر (ص) محال بود
۱۶ آذر این فرد شیراز مقدس را سالم به مقصد تهران ترک کند. من قویا به مسؤولان ارشد استان فارس و تمام مسؤولانی که مجوز مربوطه را صادرکردند تذکر می‌دهم که چرا باید چنین اتفاقی در شهر شیراز بیفتند و باعث جریحه دار شدن احساسات پاک دانشجویان شود. به نظر می‌رسد که فهم غلطی از اعتدال در جامعه رخ می‌دهد که می‌تواند برای دولت دردسرساز باشد و مشکلات بسیار زیادی را در حوزه‌های مختلف به وجود آورد."(+)
این سخن یعنی چه و آیا جز گرا دادن به گروه های تندرو هست که اگر کسی سخنی گفت که به مذاق تان خوش نیامد و لباس روحانیت هم تنش نبود، امانش ندهید و سالم اش نگذارید؟!

علی مطهری هم که لباس روحانیت نداشت و به قول آیت الله حائری "این دفعه مردم مشکل برخورد با روحانیت و عمامه نداشتند".
واقعاً این چه حرفی است؟ مگر کشور قانون ندارد که هر کس لباس روحانیت نداشته باشد و عده ای از حرف هایش خوششان نیاید، بتوانند او را کتک بزنند؟ و مگر نه این است که همه ، اعمّ از روحانی و غیر روحانی، باید در حمایت قانون باشند و حرمت شان حفظ شود؟ آیا جز این است که چنین تفکیکی، بیش از هر چیز، جفا به روحانیت است؟!

* «آنها که در شیراز آن کردند که کردند اراذل و اوباش نبود[ند]، جوان نماز خوان ولایتی جان بر کف برای اسلام بودند.»

قطعاً کسی که در خیابان به مردم بی دفاع حمله می کند، با تاکسی سنگ و آجر می زند و در خیابان ها عربده کشان به دیگری نسبت ناروای "حرام زادگی" می دهد ، جزو اراذل و اوباش است. حال ممکن است این اراذل و اوباش حتی دارای تمایلات شدید مذهبی هم باشند.
مگر اراذل و اوباشی که در برابر امام حسین (ع) ایستادند، بر او سنگ زدند ، به سمتش تیر انداختند ، سر از تنش جدا کردند ، به حرمش تاختند و خانواده اش را به اسیری بردند، نماز خوان هایی نبودند که شب قبل از عاشورا ، حتی نماز شب هم خوانده بودند؟

این متن را از دکتر محمدرضا سنگری بخوانید: یکی از افراد مقابل ابا عبدالله الحسین علیه السلام، شمر بن ذی الجوشن است. از فرماندهان سپاه امام علی در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین کسی که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت...
شمر آدم کوچکی نیست اگر نیایش های شمر را برای شما بخوانند و به شما نگویند که این ها مال شمر است شما با آن ها گریه می کردید. حال می کردید، هیچ گاه گفته نمی شود که وقتی شمر دستش را به حلقه خانه خدا می زد چگونه با خدا زمزمه می کرد!...
فکر نکنید شمر اهل نماز و روزه نبوده و یا از آن دسته آدم هایی بوده که عرق می خوردند، عربده می کشیدند؛ شمر و بسیاری دیگر که آن طرف ایستاده اند، آدم هایی هستند که پیشانی پینه بسته داشتند. بسیاری از آن ها اهل تهجد بودند.(+)

وانگهی، کار اوباش حمله کننده به مطهری به حدی زشت، زننده و مشمئز کننده بود که نیروهای اصولگرا نیز - حتی اگر قلباً خشنود بودند - از آن ابراز برائت کردند. زیرا هیچ کس نمی خواهد عده ای اوباش عربده کش که در خیابان ها دنبال مهمان شهرشان بودند و به او "حرام زاده" می گفتند و سنگ و آجر به سمتش پرت می کردند را به عنوان نیروهای تیمش بشناسد. اما آیت الله حائری، آنها را می ستاید! (+)

در ضمن ، معنای جان برکف ، آن است که شخص به جنگ دشمن مسلح برود و جانش را برای ارزشی به خطر اندازد نه این که به افراد بی دفاع حمله کند، یا کنسرت بر هم بزند یا شیشه تاکسی مردم را با آجر خرد کند یا به صورت مهمان، گاز فلفل بیفشاند!
نیروهای جان برکف، بسیجیان، سپاهیان و ارتشیانی بودند که در برابر دشمن تا بن دندان مسلح، مردانه ایستادند و جان شان را فدا کردند نه "اینان" که از "آنان"، فقط تقلید چهره می کنند و زورشان به شهروندان مظلوم ایرانی می رسد.
بنابراین ، از حضرت آیت الله انتظار می رود، واژه ها را مقلوب نکنند و بار معنایی شان را تحریف نکنند.

و نهایتاً این که گویا آیت الله حائری مهاجمان را می شناسد که این گونه توصیف شان می کند. بنابراین نهادهای پیگیر پرونده که در صدد شناسایی هستند، سری هم به آیت الله حائری بزنند و از ایشان بپرسند که مهاجمان چه کسانی هستند؟

* «[مهاجمان به علی مطهری] گمان می کردند وقتی سخنرانی می آید و حرفهایی می زند و به سلامت بر می گردد و معنایش این است که دیواری از دیوار شیرازی ها کوتاه تر نیست. می خواهد بگوید اشتباه کردید؛ دیوار شیراز هم بلند است.

حضرت آیت الله حتماً بهتر از ما می دانند که در این کشور انقلاب شده است که مردم آزادی بیان داشته باشند، کما این که حضرت امام راحل(ره) به عنوان بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران، تصریح کردند که حتی مارکسیست ها هم در بیان مطالب آزادند. آنچه بدین وضوح گفته شده را که نمی توانند انکار کنند.

مگر نه این است که رهبر معظم انقلاب، سال هاست که بر تشکیل کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه ها تأکید می کنند و مگر ذات کرسی آزاد اندیشی، جز گفتن و شنیدن سخنان متفاوت و مخالف است وگرنه که نامش کرسی آزاد اندیشی نبود! (حال بماند که مدعیان ولایتمداری این دستور رهبری را عملاً نادیده می انگارند).

گذشته از این ، آیا در صدر اسلام، حضرت محمد(ص)  حتی در اوج قدرت، هر که حرف دیگری می زد را مورد ضرب و شتم قرار می داد یا به دستور قرآن، با زبانی نرم و منطقی با او سخن می گفت؟ سخن مخالف که هیچ؛ مگر جز این است که پیامبر با کسی که خاکروبه بر سر مبارکشان می ریخت نیز به مهربانی سخن گفت و او را مسلمان کرد؟

حضرت آیت الله که همواره به پامنبری های خود از علی(ع) می گویید، بگوید که وقتی مردی هتاک در میان خطبه های مولا علی(ع)، برخاست و به ایشان توهین کرد و اصحاب خواستند توهین کننده را سرجایش بنشانند، آیا امام، آنها را - که واقعاً نماز خوان و واقعاً ولایی هم بودند - تشویق کرد که با او برخورد کنند یا آن که اصحاب را به منطق و آرامش دعوت کردند و جواب سخن را با سخن داد؟
آیا امام صادق (ع) بر سر منکران خدا، آجر می کوبید یا با آنها بحث استدلالی می کرد؟

این ها که قصه هایی برای پر کردن اوقات فراغت نیستند بلکه درس هایی برای الگو گرفتن اند. آیا روایان و مبلغان این آموزها، نباید خود در یادگیری و عمل کردن به آنها ، پیشگام و الگوی عملی باشند؟ (یا ایها الذین آمنوا لم تقولون مالاتفعلون؟)

کجای اسلام و آموزه های بزرگان آن گفته است اگر کسی به شهرتان آمد و چیزی گفت که خوش تان نیامد ، نگذارید "به سلامت برگردد" ؟!

وانگهی، مگر علی مطهری قرار بود چه بگوید؟ آیا قرار بود علیه اسلام سخن بگوید؟ جالب اینجاست که او برای سخن گفتن در مراسمی دعوت شده بود به اسم "اسلام و آزادی" و آن طور که خودش گفته ، قرار بود درباره جایگاه رفیع آزادی بیان در اسلام سخن بگوید که عده ای به نام اسلام ، "کردند آنچه کردند"!
 راستی نظر جناب آقای حائری شیرازی درباره قصاص پیش از جنایت چیست و درباره حمله به مطهری ، قبل از این که اصلاً حرفی بزند؟!

* «وقتی کماندوها به مدرسه فیضیه ریختند و با شعار جاوید شاه حجره را غارت کردند و طلاب را از طبقه بالا پرتاب کردند و با پنجه بوکس به سر و صورت آنها نواختند و فاضل برجسته استان کهکیلویه را در صورت خون آلود خود عکس گرفت و به محل خود فرستاد، صدها سرباز دولتی بوسیله مردم تار و مار شد.»

بر اساس این روایت ایشان، مردم انقلابی در زمان شاه، نظامیان رژیم را "تار و مار" کردند. این چه ربطی دارد به حمله به علی مطهری؟! مگر علی مطهری، مهاجم مسلح بود؟! یا پنجه بوکس داشت؟! بالأخره این خاطره چه ربطی به ماجرا شیراز داشت؟!

* «ما هزار سال صبر کرده ایم تا اسلام امامت را در جهان جا بیاندازیم. این حجیت زمامدار جانشین امامت است. این حجیت، شیشه عمر مردم ماست. مردم تحمل نمی کنند کسی به شیشه عمرشان سنگ بزند.»

مگر کسی علیه امامت و ولایت حرفی زده است؟ مگر علی مطهری رفته بود که سنگ به شیشه عمر مردم شیراز بزند که تحمل نشد؟! اتهام زنی تا کجا؟! 

* «اگر با زدن و داد و بیداد کاری ساخته می شد نظام سابق ساقط نشده بود.»

خدا خیرتان دهد! اگر با زدن و داد و بیداد کاری پیش می رفت ، نظام سابق همچنان ادامه داشت. ای کاش این را چماق زنندگان و داد زنندگان هم بفهمند. حضرت آیت الله! این را به آنها بگویید.اینجا

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۲۶
محمد گرمابی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی