پاسخ زیبا کلام به ؛آیا در ایران امکان روزنامه نگاری مستقل وجود دارد؟
آیا در ایران امکان روزنامهنگاری مستقل وجود دارد؟ پاسخ به این
پرسش بسیار دشوار است. علت دشوار بودنش بهواسطه امکان گزارشگری و روزنامهنگاری
مستقل در ایران است. مقصودم این است که مهمتر از اینکه به این پرسش پاسخ بدهیم که
آیا در ایران روزنامهنگاری مستقل وجود دارد یا نه، باید بپرسیم که آیا اساساً
امکان روزنامهنگاری مستقل وجود دارد یا نه؟ چراکه مسئله اصلی «امکان» تحقق
گزارشگری مستقل در ایران است.
. بگذارید
توضیح دهم که چرا اساساً پدیده گزارشگری یا روزنامهنگاری مستقل در ایران امری
دشوار است. در ایران پدیده گزارشگری، نویسندگی و روزنامهنگاری مستقل ناقص به دنیا
آمده و موجودی عقبمانده است. رسانههای حکومتی که تکلیفشان روشن است؛ اما
مطبوعاتی که میخواهند اندکی در ایران مستقل باشند سالهاست که بهعنوان «روزنامههای
زنجیرهای» ملقب شدهاند. حتی در مواردی که یک روزنامه مستقلتر قرار است مخاطب یا
مورداشاره قرار گیرد معمولاً گفته میشود «روزنامه زنجیرهای کتاب هفته». فرض
بگیریم یک نفر از کره مریخ به ایران بیاید و خواسته باشد که گزارشی از وضعیت
مطبوعات در ایران تهیه کند. سؤال: در خصوص عنوان «روزنامههای زنجیرهای» چه شرح و
توصیفی باید بنویسد؟ آیا غیرازاین است که او خواهد نوشت که در ایران نوعاً سه نوع مطبوعات داریم. دسته اول که حکومتی هستند؛ دسته دوم خنثی هستند (یعنی
اساساً وارد حوزههای سیاسی و اجتماعی جدی نمیشوند)؛ و دسته سوم نشریاتی که تا
حدودی مستقل از حکومت هستند. ایرانیان به این دسته مطبوعات «روزنامهها یا نشریات
زنجیرهای» میگویند. اصلاً نفس اینکه صاحبان قدرت هم، مطبوعات مستقل و غیردولتی را
«زنجیرهای» مینامند، بهترین توصیف و توضیح برای وضعیت اطلاعرسانی مستقل در
ایران ا ست. درعینحال یکراه «گرافیکی» یا «دیداری» هم برای نشان دادن وضعیت
اطلاعرسانی مستقل در ایران وجود دارد. اگر بینندهای به مدت یک هفته تمام برنامههای
خبری
صداوسیمای
ما را رصد کند متوجه نکته شگفتانگیزی میشود. اینکه در هیچ سرویس خبری رادیو و
تلویزیون ما هیچ خبر و حادثهای در دنیا اتفاق نمیافتد که خلاف باورها و جهانبینی
ما باشد. حوادث و رویدادهای سیاسی نامطلوب که جای خود دارند (که همیشه در کشورها و
جوامعی اتفاق میافتادند که ازنظر ما دشمن و منحرف هستند)؛ حتی حوادث و رویدادهای
طبیعی نامطلوب همچون طوفان، سیل یا زلزله هم باز در کشورهایی اتفاق میافتادند که
ازنظر ما نامطلوب هستند. اگر صداوسیمای ما گزارشی از یک تظاهرات و ناآرامی علیه
حکومت در یک کشوری پخش کند ما میتوانیم مطمئن باشیم که آن کشور آمریکا، انگلستان،
فرانسه آلمان یا کشور دیگری که دشمن ما است میباشد
در کشورهایی که دوست ما هستند هرگز علیه حکومتهایشان تظاهرات و اعتراضات
خیابانی صورت نمیگیرد. در سوریه، در روسیه یا در چین هیچگاه تظاهرات و اعتراضات
علیه حکومتهایشان صورت نمیگیرد، چون مردم آن کشورها طرفدار حکومتهایشان هستند.
ایضاً اگر گزارشی از مشکلات اقتصادی کشوری را 20:30 پخش کند آن کشور یقیناً
آمریکا، کانادا یا یکی دیگر از کشورهای غربی است. کشورهایی که رژیمهایشان مورد
تأیید ما هستند هرگز با مشکلات اقتصادی روبهرو نمیشوند. ایضاً مسائل اجتماعی. در
روسیه اصلاً پدیده خشونت یا اعتیاد یا ناهنجاریهای اجتماعی وجود ندارد که
صداوسیمای ما خواسته باشد آن را بهعنوان گزارش خبری ویژه به سمع و نظر مخاطبان
برساند؛ بنابراین اگر امشب گزارش خبری ویژه در خصوص طلاق، خودکشی، فقر، اعتیاد،
خشونت، سرقت و ... قرار است پخش شود میتوانیم شرط ببندیم که گزارش ویژه در مورد
یک کشور غربی است. رئیسجمهور آمریکا هرکجا که برود مردم آن کشور دست به تظاهرات و
اعتراضات خیابانی علیه حضور وی میزنند اما نخستوزیر روسیه، چین یا بشار اسد
هرکجا که برود آن کشور و منطقه دچار قحطی و کمبود گل میشوند از بس مردمشان گل میخرند
تا به زیر پای آنان بریزند.
صورتمسئله روشن است. ما یک نگاه یا جهانبینی داریم که بر اساس آن حق و باطل،
خیر و شر، ظالم و مظلوم و سفیدی و سیاهی کاملاً تعریفشده و مشخص هستند. بالطبع ما
و هر که ما با او هستیم حق و هر که علیه ما و در کنار ما نیست باطل است. رویدادها
و اتفاقات خوب بالطبع برای ما و دوستانمان که طرف حق هستیم رقم میخورد و برعکس
برای آنان که در مقابل ما هستند همواره مصائب و مصیبت وارد میشود. یک هفته که سهل
است، شما اگر یک سال هم برنامههای صداوسیما و رسانههای دولتی ما را رصد نمایید
یک مورد هم پیدا نمیشود که خبر خوبی در مورد آمریکا یا اروپا گفته شود. در این
رسانهها به این نکته پرداخته نمیشود که اگر این جوامع اینقدر بد و شر هستند و
ما اینقدر خوب، چرا ظرف 35 سال گذشته بیش از 3 میلیون ایرانی به این جوامع رفتهاند
یا مهاجرت کردهاند اما 3 نفر غربی هم ایران را برای زندگی یا مهاجرت انتخاب نکردهاند.
طبیعی است که این حرفها هیچوقت جایی در رسانههای دولتی ما پیدا نمیکنند.
در چنین شرایطی مستقل بودن مستقل نوشتن، مستقل فکر کردن سلمنا که دشوار اگر
نگفته باشیم غیرممکن میشود؛ اما و درعینحال آیا میتوان و میشود گفت که
نویسندگی مستقل در ایران وجود ندارد؟ پاسخ قطعاً خیر است. اتفاقاً نزدیکترین آدرس
که میتوان برای معرفی یک مطبوعه مستقل داد، همین «کتاب هفته» خودمان است. منتهی
پرسش دشوار آن است که چه کنیم که همین آبباریکه هم خشک نشود؟اینجا