سه شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۱:۲۶ ب.ظ
علت بیکاری
با دوستی که اهل هنر بود ومرد کار
گفتم بگو که علت بیکاری تو چیست ؟
حالی تباه داری و روزی چو شب سیاه
الحق به حال و روز تو باید بسی گریست
چیزی که می بری به همه روز حسرت است
شامی که می خوری به همه شب گرسنگی است
اشگ دو چشم و لخت جگر آب و نان توست
با توشه ای چنین نکند هیچ زنده زیست
از غم چو پیرمرد نود ساله گشته ای
با این که سال عمر تو نبود فزون زبیست
اندر میان مردم کوشا وکاردان
مفلس تر ونوان تر ومسکین تر از تو کیست
گفتا در آن محیط که هستند جمله دزد
بدبخت آن که چون من بیچاره دزد نیست
توفیق
۹۳/۰۹/۱۸