جناب سیاستمدار !!!!
تاشدم مرد سیاسی ،حال و روزم خوش تر است
ز آنکه دنیای سیاست عالمی جان پرور است
غوطه چون غواص در بحر سـیـاست می زنم
چون در این دریا ، به دستم هرچه اید گوهر است
من سناتور هستم و عمرم زصد بگذشته است
گرچه عمر دیگران از شصـت گاهی کمتر است
راز این شادابی و سرزندگی دانی که چیست ؟
علتش این حرفه ی پرسود وبی درد سر است
هر کسی ، گـر کـارمـنـدی باشد و گر کارگر
زحمتی دارد که جانکاه و کسالت آور است
لیک من گاهی فقط گویم ثـنـائـی در سنا
در سرم نه قصه ی ملت ، نه فکر کشور است
فارغ و بیـکارم و گـاهی فـقط نـطـقـی کنم
گرچه نطقم نیز از هر ناسزائی بدتر است
جمله می گویند :بس فرق است بین حرف و کار
حرف چیز دیگر است و کار چیز دیگر است
کاروکوشش ،فی المثل ،چون شاخه ی بار آوری است
حرف تنها در حقیقت چون درخت بی بر است
این سخن هرچند کز قول بزرگان گفته اند
لابد از بهر فریب مردم خوش باور است
من که تنها در پی حرفم ،حقوقم بیشتر است
وآنکه اهل کوشش وکار است ،دخلش کمتر است
کارگر یا کارمند از شصت چون عمرش گذشت
افتد از کار و دگر در خانه یا در بستر است
من ز صد عمرم گذشت و باز هستم روی کار
گرچه چشمم کور و پشتم قوزی وگوشم کر است
هم دگر برده است عزرائیل چاکر را زیاد
هم خدا با بنده ی شرمنده یار و یاور است
توفیق
خیلی خوب و عالی بود