چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۳۸ ب.ظ
گاهگاه
می خورم بر سفرۀ افلاس ،با نان وپنیر
گاه نعنا ، گاه پونه ، گاه ریحان ، گاه سیر
هر زمان شخصی دگر باید شدن در زندگی
گاه زیرک ، گاه هالو ، گاه برنا ، گاه پیر
زندگی مجبور می سازد کسان را تا شوند
گاه میش وگاه گرگ وگاه موش وگاه شیر
روسیَه زالو است ، اما خون مارا می مکد
گاه ...... گاه ......گاه ........ گاه ...........
صاحب نفتیم ، اما می دهد ما را عذاب
گاه گاز و گاه بنزین ، گاه نفت وگاه قیر
مرد میدان عمل از دست تهمت می خورد
گاه تیغ و گاه خنجر ، گاه زوبین ، گاه تیر
ساقی ایام می ریزد به جام این و آن
گاه زهر و گاه شربت، گاه شهد و گاه شیر
می کند مخلوق را پست و بلند روزگار
گاه مفلس، گاه منعم ، گاه مضطر ،گاه میر
می نشیند مرغ خوشبختی به بام هر کسی
گاه تند و گاه کند و گاه زود و گاه دیر
توفیق
۹۳/۰۸/۲۸