دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۴۳ ب.ظ
شعر تنز (دو تصادف)
دو تـصـادف
دو تـصادف به زندگی کردم
یک تصادف سبک یکی سنگین
اولی آن تصادفی که مرا
در رهی روی داد با ماشین
بستری گشتم ومدامم بود
یک پرستار شوخ بر بالین
مدتی شادمان وخوش بودم
تا که بهبود جستم وتسکین
گشـتـم اندر تـصـادف دیـگر
متصادف به سینه ای سیمین
این تصادف وسیله ای گردید
که شد آخر به ازدواج قرین
بـهـر مــن از تصـادف اول
خاطراتی به جاست بس شیرین
لیـک آه از تـصـادف دوم
که عذاب است وناله ونفرین
۹۳/۰۸/۱۹