سوز عشق
دلبری ودلدادگی برای خدا
از آنجا که خداوند کمال مطلق است ،عاشق ، شخص دیگری را نمی بیند ؛زیرا زیباتروبهتر از او نمی بیند که دلش هوای او را کند .در نتیجه به دنبال محبوبهای متعدد نمی گردد وهمان یک محبوب سیرابش می کند .
تمام وجودش می گوید :الهی هب لی کمال الانقطاع الیک ،خدایا دل بریدن از هر چیزی غیر خودت را به من هدیه نما.
ما در دوجهان غیر خدا یار نداریم
جز یاد خدا هیچ دگر کار نداریم
ما مست صبوحیم ز میخانه توحید
حاجت به می وخانه خمار نداریم
در روی زمین چون دل ما گنج معانی است
دینار چه باشد غم دینار نداریم
ما شاخ درختیم پر از میوه توحید
هر رهگذری سنگ زند عار نداریم
گر یار وفادار نداریم ولیکن
ما یار بجز حضرت غفار نداریم(استاد شهیار،اشک شفق)
دل ،خانه ای یک نفره است .عشق انسان به خدا در عشق حقیقی ،شبیه بطری وهواست .تا هوا از بطری خارج نشود ،آب داخلش نمی رود .تا خود خواهی وهوای نفس ومحبت غیر خدا از وجود انسان خارج نشود ،محبت الهی وارد نمی شود.
الهی دلی ده که جای تو باشد
لسانی که در وی ثنای تو باشد
الـهی بده همـتی آن چـنـانـم
که سـعـیم وصول لقای تو باشـد
الهی چنانم کن از عشق خودت مست
که خواب وخورم از برای تو باشد
الهی عطا کن به فکرم تو نوری
که محصول فکرم دعای تو باشد
الهی عطا کن مرا گوش و قلبی
که آن گوش پر از صدای تو باشد
الهی چنان کن که این عبد مسکین
برای تو خواهد برای تو باشد(گلواژه)
چنان که امام حسین در دعای عرفه می فرماید :ماذا وجد من فقدک ومالذی فقد من وجدک ؛آنکه تورا نیافت چه یافته ؟وآنکه تو را یافت چه نیافته ؟
چه خسارت بزرگی دیده است کسی که به جای تو به دیگری راضی شود.
منبع:سوز عشق ،علیرضا مستشاری