سیگار و چایی را بچسب
سیگار وچائی را بچسب
گر به شهرت پای بندی ،خودستایی را بچسب
از حیا کردن حیا کن ،بیحیایی را بچسب
گر ز هر کاری شدی وامانده از بیعرضگی
در وزارتخانه ای ، فرمانروایی را بچسب
از وفا کردن به ملت ، هیچ کس خیری ندید
قائد ملت چو گشتی ، بیوفایی را بچسب
کی طلا بی حیله بازی می توان اندوختن ؟
حیله بازی های این عصر طلائی را بچسب
گر که نتوانی به حیلت شهریان را گول زد
رو به ده کن ،ریش مشتی روستایی را بچسب
ورشدی اهل ده از راه زراعت نان مخور
مفت خور باش ومقام کد خدایی را بچسب
اندر این کشور که همچون مجلس مستان بود
گر زخوش رقصی ملولی ،بدادایی را بچسب
مشکل کار کسان را حل مکن در پشت میز
جدول آنجا حل کن وسیگار وچایی را بچسب
مایه ی رنج است پاس آشنایی را داشتن
در مقام آشنا ، نا آشنایی را بچسب
هیچ شغلی نیست در این مملکت بی قید وبند
شغل آزاد گر خواهی بی درد سر ،رو گدایی را بچسب
تهران مصور-توفیق