وبلاگ اندیشه ، محمد گرمابی

سیاسی-اعتقادی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
سه شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۲ ق.ظ

وظایف مردم نسبت به حاکم(حق حاکم بر مردم)

   وظایف مردم نسبت به حاکم (حق حاکم بر مردم)

)دراندیشه سیاسی آیت الله فاضل لنکرانی (ره)(

درهر اندیشۀ سیاسی مهمترین موضوع چگونگی اداره‌ی جامعه یا حکومت می‌باشد که یکی از مهمترین نهادهای هر جامعه‌ای است. اساساً در دنیای مدرن زندگی بدون نظام سیاسی امکان پذیر نیست.

هر مکتب و تفکری بالاترین افتخار و ارزنده‌ترین خدمت خود را ارائه نظام سیاسی مطلوب می‌داندونظام سیاسی مطلوب درهرجامعه ای نظامی است که برمبنای ارزشهاوفرهنگهای حاکم درآن جامعه باشد چون حکومت برای اداره جامعه (مردم)به وجود آمده ویک حاکم تلاش می کند به بهترین نحووظایف خودراانجام دهدتا بتواند نظرمردم رابه خودجلب کندورضایت آنها را برآورده کند چون دراین صورت است که مردم وظایف خود رانسبت به حکومت انجام می دهند ،اگرمردم حق حاکم را ادانکنند ووظایف خودرانسبت به حکومت انجام ندهند هیچ حکومتی دوام نمی آورد .

مادراین مقاله تصمیم داریم حق حاکم بر مردم یاوظایف جامعه نسبت به حاکم رادراندیشۀ آیت الله فاضل لنکرانی رابررسی کنیم.

کلمات کلیدی:اندیشه سیاسی،آیت الله فاضل لنکرانی،جهاد،قانون،امربه معروف نهی ازمنکر

در حکومت اسلامی همان‌طور که مردم بر حاکم حق دارند و انتظاراتی دارند حاکم هم نسبت به مردم حقوقی دارد که مردم موظف به انجام آنها هستند که:

1ـ یکی از مهمترین وظایف مردم نسبت به حاکم اطاعت است؛ یعنی این‌که مردم باید از حاکم و ولی فقیه بدون چون و چرا اطاعت کنند، مطیع اوامر او باشند، چون ایشان معتقدند اطاعت از ولی فقیه واجب است «طاعته واجبة علی الجمیع»([1]) چون ایشان ولایت فقیه را امری مسلم و ضروری الاطاعة می‌دانند.

ایشان ولی فقیه را نایب امام می‌داند، معتقد است همان‌طور که اگر امام کاری انجام داد یا دستور داد ما چون و چرا نمی‌کنیم و فلسفه آن کار را از امام سئوال نمی‌کنیم و نسبت به آن تعبد داریم باید نسبت به ولی فقیه هم همین‌طور باشیم، چون چرا نکنیم باید مطیع محض باشیم...

لازم نیست که حتی پیش خودمان فکر کنیم که فلسفه‌ی این مسأله چیست؟ سیر این مسأله چه جوری بوده است؟ اصلاً مبنای شیعه در برابر ائمه:، در برابر نواب ائمه که دید ما به امام [رهبری] به عنوان نائب الامام مطرح است، همین است. بنای شیعه بر همین مسأله بوده است.

شخصی به امام صادق7عرض کرد: اگر شما یک سیب را دو نصف کرده بگویید: این نصف حلال و این نصف حرام، من نه تنها از شما سئوال نمی‌کنم چرا؟ در قلبم هم نمی‌آید که چرا. چون امام گفت،... سمعاً و طاعة.

معنای امامت در شیعه چنین معنایی هست، اصولاً نیاز به رهبری روی چنین پایه‌ای است. الا اگر هر مسأله‌ای بخواهد به وجود بیاید بنده بگویم: آقا چرا؟ شما بپرسید علت چیست؟ پس این ولایت فقیه چه معنایی پیدا کرد. بله اگر بنده طلبه کاری کنم. شما حق دارید که بپرسید که چرا این کار را کردید؟ من باید منطقی شما را قانع کنم. اما در برابر امام... جز مسأله تعبد و سمعاً و طاعة اصلاً تزلزلی نباید در ذهن کسی بیاید که چرا اینطور شد؟

... [در خصوص کارهای امام] حالا علت هرچه می‌خواهد باشد. در حقیقت این مثل یک سری احکام شرعیه می‌ماند که برای ما تا روز قیامت هم روشن نمی‌شود. [مانند نماز که هیچ ‌کس نمی‌داند چرا چهار رکعت یا...] هیچ فلسفه‌ای برای این تا روز قیامت من و شما نمی‌توانیم پیدا بکنیم، اصلاً به ذهنمان هم نمی‌آید چرا و چه علتی دارد؟ باید راجع به رهبری هم همین‌طور باشیم. برای مردم مطرح بکنید تا اگر مردم تزلزلی داشته باشند از تزلزل بیرون بیایند.([2])

شرکت در جهاد؛ همان‌طور که گفته شد جهاد به عنوان یک اصل دینی و یک ضرورت برای تبلیغ دین و بقای امت اسلام از منزلت و اهمیت فراوانی برخوردار است؛ به همین خاطر یکی از مهمترین وظایف مردم شرکت در جهاد می‌باشد حضرت علی7می‌فرمایند: «پس ای مردم؛ از خدا بترسید و یکدیگر را برای جهاد با معاویه بیدادگر پیمان ‌شکن و یاوران بیدادگر پیمان ‌شکنش برانگیزید.»([3]) و فقها هم فتوا داده‌اند: «جهاد با کفّاری که به مسلمین تجاوز کنند به طوری که احتمال استیلای آنها بر مسلمین داده شود یا بخواهند سرزمین‌شان را بگیرند و یا سرمایه‌های مادی آنها را هر چند کم باشد، تصاحب کنند واجب است.»([4])

به همین خاطر است که ما می‌بینیم ایشان در دوران جنگ ایران و عراق علاوه بر اینکه از جنگ حمایت می‌کردند خود نیز در جبهه‌های جنگ حضور پیدا می‌کردند و دیگران را هم ترغیب می‌کردند برای شرکت در جنگ: «جبهه را نمی‌توان یک جبهه جنگ معرفی کرد. آنجا یک دریچه‌ای از آخرت است. کلاسی است برای خداشناسی؛ راهی است برای اسلام شناسی. دو بار موفق به حضور در جبهه‌ها شدم... جداً معتقدم هر کسی لااقل برای یک بار لازم است سری به جبهه‌ها بزند و این روح ایمان و صفا و برادری و عشق و علاقه به دفاع از حریم اسلام و شهادت در راه خدا را از این جوانان برومند و ارزنده ببیند تا یک مقدار در روحش اثر بگذارد.([5])

همچنین ایشان توصیه می‌کنند برای حفظ انقلاب و کشور از شر دشمنان همیشه باید مردم آماده باشند و روحیه شهادت طلبی خود را حفظ کنند تا هیچ قدرتی نتواند به این مملکت آسیبی برساند.([6])

3ـ از جمله وظایف مهم دیگری که ایشان آن را از وظایف توده مردم می‌دانند امر به معروف و نهی از منکر است. و آن را از واجبات و از ضروریات دین می‌دانند. الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر من ضروریّات الدّین و من الفروع الثمانیة الّتی هی اُصول الایمان و علیه: فانکار واحد منهما انکار للنبوّه و الرسالة و المنکر کافر اذا التفت الی ماذکر.([7])

ایشان امر به معروف و نهی از منکر را یکی از ابزار مهم نظارت عمومی می‌داند و ابزاری برای ضمانت اجرای قانون:

مسأله امر به معروف و نهی از منکر که از امتیازات اسلام است، در هیچ جا و در هیچ قانونی وجود ندارد، در روایات دیده‌اید که از این دو فریضه بزرگ تعبیر می‌کنند که «بهما تقام سائر الفرائض» یعنی تمام دستورات خداوند به وسیله امر به معروف و نهی از منکر اجرا می‌شود.

حقیقتش برگشت می‌کند به یک مأموریت نظارت عمومی که در هیچ کجا هیچ شخصی مفری از آن ندارد برای اینکه هر شخصی لااقل در خانه‌اش آزاد است ولی در مسأله امر به معروف و نهی از منکر در خانه‌اش هم آزاد نیست نمی‌تواند در خانه‌اش برخلاف مقررات شرعی رفتار کند یعنی خلاصه مسأله به این بر می‌گردد که از طرف خداوند قوانین جعل می‌شود که از یک طرف حکومت اسلامی ضامن اجرای این قوانین است، برای این که امر به معروف و نهی از منکر هم گاهی نمی‌تواند در بعضی از امور نقش داشته باشد مثل مسأله جهاد، [و از طرف دیگر] (امر به معروف و نهی از منکر) به تعبیر من یک نظارت عمومی است بر اشخاص «فی کل زمان و فی کل محل» حتی محلی آرام‌تر از داخل منزل انسان نیست. در همان جا هم این نظارت عمومی هست.([8])

همچنین می‌فرمایند:

«در اسلام انسان نسبت به جامعه و همه اقشار نسبت به یکدیگر مسئولند و باید همه تلاش کنیم تا این فریضه در جامعه ما احیا شود و از این طریق محبت و اعتقاد خودمان را به امام حسین محکم کنیم([9])

یعنی این‌که مردم با امر به معروف و نهی از منکر هم می‌توانند جلو زیاده‌ روی و قانون ‌شکنی حاکم را بگیرند و هم می‌توانند با عمل به آن به حاکم کمک کنند برای اجرای بهتر قوانین.

عمل به احکام و قوانین؛ همان ‌طور که قبلاً ذکر شد ایشان تأکید زیادی بر اجرای قانون و احکام اسلامی داشتند حتی یکی از دلایل ایجاد حکومت را اجرای قوانین و احکام اسلامی می‌دانستند. ایشان همان‌طور که حکومت را ملزم به اجرای قانون می‌دانستند برای مردم هم عمل و پایبندی به احکام و مقررات اسلامی را ضروری می‌دانستند:

«به مردم می‌گویم، معنای حکومت اسلامی این نیست که تنها متصدیان حکومتش فرضاً اسلامی باشند، معنای حکومت اسلامی این است که جامعه‌ای که در تحت این حکومت به سر می‌برد، آنها هم باید اسلامی باشند، آنها هم باید احکام اسلامی را رعایت کنند، منتها هر کسی به اندازه توان و قوّت خودش، جامعه باید مسایل اسلامی را کاملاً رعایت کند، تا یک حکومت اسلامی بتواند منطبق بر این جامعه اسلامی قرار بگیرد([10])

 

                                                                                                             

 



[1]- استفتائات (جامع المسائل)، ص206.

[2]- فاضل لنکرانی، سیری کامل در اصول فقه، ج2، پیشین، صص 325-323.

[3]- پاسداران وحی، ص138.

[4]- همان، ص262.

[5]- پیام انقلاب، شماره 91، ص51.

[6]- روزنامه جمهوری اسلامی، 31/2/1385.

[7]- فاضل لنکرانی، تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله، پیشین، صص 20-19.

[8]- فاضل لنکرانی، سیری کامل در خارج فقه معاصر (کتاب خمس)، ج2، پیشین، صص 545-544.

[9]- سینای فقاهت، پیشین، صص 4-3.

[10]- فاضل لنکرانی، سیری کامل در خارج فقه معاصر (کتاب قضاء شهادات)، پیشین، ص308.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی