وبلاگ اندیشه ، محمد گرمابی

سیاسی-اعتقادی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
شنبه, ۵ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۲ ب.ظ

برخورد تمدنها (ساموئل هانتینگتون)


برخورد تمدن ها:


نظریه برخورد یا جنگ تمدن ها نظریه اى است که توسط ساموئل هانتینگتون در سال 1993 مطرح گردید. بر اساس این نظریه هانتینگتون نه تنها پایان جنگ سرد را پایان مناقشات ایدئولوژیک نمى داند، بلکه آن را سرآغاز دوران جدید برخورد تمدن ها مى انگارد و براساس آن، بسیارى از حوادث و رخدادهاى جارى جهان را به گونه اى تحلیل مى کند تا در جهت تحکیم انگاره ها و فرضیات نظریه جدیدش قرار گیرند.
وى تمدن هاى زنده جهان را به هفت یا هشت تمدن بزرگ تقسیم مى کند (تمدن هاى غربى، کنفوسیوسى، ژاپنى، اسلامى، هند، اسلاو، ارتدکس، آمریکاى لاتین) و خطوط گسل میان این تمدن ها را منشاء درگیرى هاى آینده مى بیند. به اعتقاد وى تقابل تمدن ها، سیاست غالب جهانى و آخرین مرحله تکامل درگیرى ها در جهان است و خطوط گسل موجود بین تمدن هاى امروز، جایگزین مرزهاى سیاسى و ایدئولوژیک دوران جنگ سرد شده است و این خطوط، جرقه هاى ایجاد بحران و خونریزى است.
همچنین خصومت هزار و چهارصد ساله اسلام و غرب درحال افزایش است و روابط میان دو تمدن اسلام و غرب، آبستن بروز حوادثى خونین است. بر اساس این نظریه «پارادایم برخورد تمدنى» مسائل جهانى را تحت الشعاع قرار مى دهد و در عصر نو، صف آرایى هاى تازه اى بر محور تمدن ها شکل مى گیرد و سرانجام، تمدن هاى اسلامى و کنفوسیوسى در کنار هم و در مقابل تمدن غرب قرار مى گیرند. خلاصه این که کانون اصلى درگیرى ها در آینده، بین تمدن غرب و اتحاد جوامع کنفوسیوسى شرق آسیا و جهان اسلام خواهد بود.1
نظریه برخورد تمدن ها، از بدو انتشار، با واکنش هاى گسترده اى در محافل فکرى، مذهبى، فرهنگى و سیاسى جهان، روبه رو شده است.
هانتینگتون با طرح این نظریه، موجب شد تا سیاست هاى بین المللى، اهداف، تحلیل ها و ارزش هاى در حال شکل گیرى آن، مورد بازاندیشى قرار گیرند و پژوهش گران علم روابط بین الملل نیز در تحلیل اوضاع جدید جهانى، در صدد ارائه نظریات نو برآیند؛ هر چند که تاکنون در تلاش براى ارائه جایگزینى براى نظریه هانتینگتون، موفق نبوده اند.
با وجود نقدهاى متعددى که درباره نظریه برخورد تمدن ها منتشر شده است، هانتینگتون همچنان بر دیدگاه بدبینانه خویش، درباره آینده روابط بین تمدن ها، تأکید مى کند و از شکست دولت - ملت، به عنوان واحد اصلى روابط بین الملل، تشدید تنش هاى ناسیونالیستى، گرایش فزاینده به درگیرى، افزایش سلاح هاى کشتار جمعى و رشد بى نظمى در جهان، سخن مى گوید. هانتینگتون از رهبران غربى مى خواهد که بکوشند تا کیفیت تمدن غربى را بازسازى و نگهبانى نمایند. وى، این مسئولیت را بیش از آن که متوجه اروپا بداند، متوجه آمریکا مى داند. از نگاه او، براى حفظ تمدن غربى، تعقیب و تحقق اهداف زیر، اجتناب ناپذیر است:
الف) دست یابى به همگرایى سیاسى، اقتصادى و نظامى بیشتر و هماهنگ کردن سیاست ها، با این هدف که کشورهاى متعلق به تمدن هاى دیگر، اختلافات خود را با کشورهاى غربى حل کنند.
ب) پذیرش جایگاه روسیه، به عنوان کشور کانونى آیین ارتودوکسى و یک قدرت محلى عمده، با منافعى مشروع، در حفظ امنیت مرزهاى جنوبى خود.
ج) ادغام کشورهاى غربى اروپاى مرکزى در اتحادیه اروپایى و ناتو؛ یعنى کشورهاى گروه ویسگراد، جمهورى هاى حوزه بالتیک، اسلوونى و کرواسى.
د) کمک به غربى شدن آمریکاى لاتین تا حد امکان و ایجاد پیوندهاى نزدیک تر بین کشورهاى آمریکاى لاتین با غرب.
ه) محدود کردن گسترش قدرت نظامى متعارف و غیرمتعارف کشورهاى مسلمان و چین.
و) کند کردن شتاب دور شدن ژاپن از غرب و نزدیک شدن این کشور به چین.
ز) حفظ برترى فنى و نظامى غرب بر تمدن هاى دیگر.
با تحقق این اهداف که تحقق بخشى از آنها آغاز شده، دیگر فرهنگ ها و تمدن ها، باید نابود شوند و یا به اطاعت محض غرب، تن در دهند. فراهم آوردن چنین نظمى، تنها سفیدپوست هاى غربى را شایسته تکریم مى داند2.                 
1. استراتژى نظامى آمریکا بعد از 11 سپتامبر، دکتر منوچهر محمدى، ص 43-42، بنیاد فرهنگى پژوهشى غرب شناسى و سروش چاپ اول، تهران، 1382.
2. ماهنامه پرسمان، ش 57.

یاد آوری می شود که این بحث از کتاب :اصطلاحات سیاسی فرهنگی ،تهیه وتنظیم نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه معاونت مطالعات راهبردی ،دفتر نشر معارف،چاپ دوم،1390 ،گرفته شده است.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی