چهارشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۱ ب.ظ
فرشته گدا می شود(بیدج)
فرشته ی ساده دلی
از آسمان افتاد و
کنار پیاده رو نشست
داشت بر بخت سیاه خود می گریست
رهگذری
یک اسکناس جلویش انداخت
رهگذری
قرص نانی به او داد
رهگذری
در زنبیلش دوسیب انداخت
رهگذری
کلاهی بر سرش گذاشت
من به او گفتم
برو بهشت زهرا
از آن جا می توانی
به آسمان برگردی
فرشته گفت
کجا بهتر از تهران؟!
داری یه سیگار به من قرض بدی؟!
موسی بیدج