توسعه درایران
توسعه در ایران :
درزندگی سیاسی امروز سیستمهای حکومتی پارلمانی وریاستی مطرح هستند که نمونه بارز پارلمانی حکومت انگلستان است که در آن پادشاه به عنوان رئیس حکومت بیشتر یک مقام تشریفاتی است ورئیس دولت که مسئول اجرایی کشور است توسط حزبی که اکثریت پارلمان را برعهده دارد انتخاب می شود به همین خاطر بین پارلمان ورئیس دولت تعارض وتنش کمتر است .
در سیستم ریاستی مانند ایالات متحده امریکا، رئیس جمهور مستقیم توسط مردم انتخاب می شود ،که هم رئیس دولت است وهم بالاترین مقام کشور وبیشترین قدرت را دارد وتا حدودی مستقل از پارلمان است واگر اکثریت مجلس ورئیس جمهور از احزاب مختلف باشند با توجه به قدرت وجایگاهی که رئیس جمهور دارد باز هم در صورت امکان می تواند به وعده هایی که داده عمل کند ومسئول عدم موفقیتش خودش است ونمی تواند آن را به گردن دیگران بیندازد .
اما در ایران سیستم حکومتی ما نه پارلمانی است نه ریاستی ،یا می شود گفت هم پارلمانی است وهم ریاستی ،رئیس جمهور که بارأی مستقیم مردم انتخاب می شود هنگام تبلیغات اهداف وشعارهایی مطرح می کند ومردم هم با توجه به آنها به او رأی می دهند ،اما مشکلی که اینجا پیش می آید این است که رئیس جمهور ومجلس ارتباط تنگا تنگی با هم دارند ،به این صورت که باید رئیس جمهور و وزرا از مجلس رأی اعتماد بگیرند ودر هرلحظه وبرای هر کاری باید به مجلس پاسخگو باشند ،که این در کل خوب است چون از تمرکز قرت جلوگیری می کند ،اما مشکل در صورتی است که گرایش اکثریت نمایندگان وریاست جمهوری یکی نباشد وبا هم در تعارض باشند که در این صورت اگر رئیس جمهور خواسته باشد به شعارها واهدافی که مطرح کرده عمل کند ممکن است با اهداف وشعارهایی که نمایندگان داده اند وبا آنها رأی آورده اند در تعارض باشد که دراین صورت مجلس با ابزارهایی که دارد می تواند جلو فعالیت دولت را بگیرد .
واگر هم به صورت اتفاقی اکثریت مجلس ودولت در یک خط فکری باشند مانند مجلس ششم ودولت اصلاحات باز مشکل دیگری پیش می آید وآن اینکه در ایران ولی فقیه شخص اول مملکت وبالاترین مقام اجرایی کشور است ،که دراین صورت ممکن است افکار واعمال دولت واکثریت نمایندگان با اهداف واصول کلی مطرح شده از سوی نهاد رهبری در تعارض باشد ،در این صورت دولت موظف به عمل در راستای سیاستهای کلی است وباز هم نمی تواند به سمت اهداف وشعارهای مطرح شده حرکت کند واگر هم خواسته باشد به آنها عمل کند با مشکلات زیادی روبرو خواهد شد (نهادهای قدرت مندی که درکشور وجود دارند جلو اورا خواهند گرفت ).
که این موارد باعث عقب ماندگی وعدم توسعه کشور خواهد شد .
به نظر من راه حل این مشکلات این است که یا کشور به صورت حکومت اسلامی که مد نظر بعضی از نظریه پردازان است (توضیح آن را به زمان دیگر موکول می کنیم )اداره شود ،اینکه ولی فقیه عملاً اداره امور را در دست بگیرند وشوراهای مشورتی ومقامات اجرایی مستقیما توسط ایشان انتخاب شوند،که به نظر من بهترین روش است چون از طرفی ولی فقیه شخصی عادل ،با تقوا وآگاه به مسائل روز در رأس حکومت است وامکان دیکتاتوری هم وجود ندارد وازطرف دیگر بسیاری ازاین مشکلات مطرح شده هم پیش نمی آید .
ویا اینکه کشور به صورت پارلمانی اداره شود که این روش از روش اداره فعلی کشور به نظر من بهتر است ،چون تعارض بین دولت وپارلمان کمتر می شود ویک هماهنگی وهمکاری بین این دو ایجاد می شود ،چون هردو در یک مسیر فکری هستند وعدم موفقیت یکی به منزلۀ عدم موفقیت دیگری است به همین خاطر تا حد امکان به هم کمک خواهند کرد، از طرفی با توجه به شیوۀ تأیید صلاحیت نماینگان می شود تعارض مجلس را با نهاد رهبری هم کمتر کرد (در صورتی که در تأیید صلاحیت رئیس جمهوربه دلیل جایگاه آن زیاد این امکان وجود ندارد) درکل به نظر من اگراین تعارضات کمتر شود امکان توسعه بیشتر کشور فراهمتر می شود .
الله اعلم